بیکاری ؛ چالشی موروثی در بلاد لر نشین

بیکاری معضل و چالشی دیرینه:
بیکاری
معضل و چالشی دیرینه در استانهای لر نشین بوده است که خود ریشه و بانی مهمترین مشکلات
بوده و دولتهای مختلف می آیند و میروند اما این درد پایدار در گذر این رفت و آمدها
، هنوز هم بر پیکره اقتصاد نحیف بلاد لر نشین مزمن شده است. تاکنون همایشها ، میزگردها ، جلسات و مباحث
کارشناسی زیادی برگزار و مطرح شده اما هیچکدام به نتیجه ملموسی نرسیده اند. تمامی دولتها
و نمایندگان مجلس برای جلب نظر مردم و اخذ رأی جامعه ، در زمان تبلیغات انتخاباتی یکی
از مهمترین برنامه ها و اولویتهای کاری خود را پرداختن به معضل بیکاری جوانان و ایجاد
اشتغال اعلام میکنند. اشتغال امری پیچیده ، چند وجهی، فرا دستگاهی و حل آن نیازمند
هماهنگی و مشارکت بین دستگاه های مرتبط با قوای سه گانه است.
بیکاری جلوه فقر:
امروز
بیکاری یکی از جلوه های فقر اجتماعی و اقتصادی است. بیکاری از زمانهای گذشته تاکنون
در بلاد لر نشین به ارث گذاشته شده و دلایل متعددی دارد که به انباشت سطح بیکاری رسیده
است از جمله:
کاهش رشد سرمایه گذاری در مناطق
لر نشین
کاهش تولید سیاست اشتباه تجارت خارجی
و واردات نامناسب باتوجه به تولیدات استانهای لر نشین
شیوع و گسترش فعالیتهای نامولد و
سوداگرانه از جمله دلال بازی
عدم توجه به تولیدکنندگان
نبود وجود ارتباط صنعت و بازار کار
با دانشگاه ها
عدم مهارت در نیروی جویای کار و
مدرک گرایی
ضعف فرهنگ کار
افزایش میل به پشت میز نشینی و داشتن
شغل دولتی
نوسانات اقتصادی دولت و تحریمهای
خارجی و …
اشتغال به دنبال و به تبعیت از تولید حاصل
میشود بنابراین بیکاری معلول روابط کلان اقتصادی و نظام سیاستگذاری است. علل بوجود
آورنده شرایط بیکاری این است که تولیدات و محصولات مناطق لر نشین تبدیل به یک حیات
خلوت برای تولیدات دیگر استانها شده و در واقع هنوز نتوانسته ایم در بحث تولیدات و
محصولات برند سازی کنیم. باوجود ظرفیتها و قابلیتهای قابل توجه در عرصه تولیدات محصولات
کشاورزی ، هنوز نتوانستیم صنایع تبدیلی ، بسته بندی و فرآوری را ایجاد کنیم. در حوزه
گردشگری اکثر بلاد لر نشین از ظرفیتهای قابل توجهی برخوردارند که هنوز آنگونه که باید
مورد توجه قرار نگرفته است درحالیکه گردشگری میتواند سهم مؤثری در ایجاد اشتغال ، کارآفرینی
و تولید ثروت داشته باشد.
نقش نمایندگان لرتبار در مجلس در رفع بحران بیکاری و ایجاد اشتغال و رفاه
مردم حوزه های انتخابیه آنها چه بوده است؟؟؟
نمایندگان
شهرهای ما فقط تا الان شعار داده اند و تا این لحظه بجز شعار و دخالت در جابه جایی
مدیران برنامه و ایده ای که بتوان بر آن متمرکز شد و ذره ای از مشکلات را حل کرد انجام
نداده اند. بیکاری محصول بی توجهی ها و سوء مدیریتها در دولتهای مختلف بوده است بنابراین
علل ایجادی آنهم چند وجهی و در واقع پدیده ای چندعلتی است که رفع این معضل نه با جابه
جایی یک مدیرکل و نه با آمدن مدیری دیگر و وزیری دیگر مرتفع نخواهد شد بلکه برای رسیدن
به تولید و اشتغال باید ایده و طرح داشت.
مشکل چند علیتی بیکاری:
کاهش رشد متغیرهای اساسی اقتصاد کلان نظیر
تولید ناخالص داخلی _ افزایش بی سابقه جمعیت _ مهاجرت از روستاها به شهرها _ تمرکز
منابع انسانی در کلانشهرها _ کاهش سهم اعتبارات عمرانی به نفع هزینه های جاری _ مهاجرت
ممتد نخبگان و نوآوران اقتصادی _ تهی شدن عرصه فعالیتها از کارآفرینان _ ضعف تشکلهای
کارگری _ تشنج ها و تنشهای سیاسی در سطح بین الملل و اعمال تحریمها.
لرستان به عنوان یکی از استانهای لر نشین سرزمینی
غنی از داشته های طبیعی است مثلأ ۱۱ درصد آب کشور را دارد / حدود ۲۰ درصد معادن ایران
را دارد / بیش از ۴۰۰ گونه گیاهان دارویی دارد / قطب تولید حبوبات است / بزرگترین تولیدکننده
ماهی در بین استانهای غیرساحلی است / پایتخت ژئوتوریسم ایران است اما در سرزمینی با
این همه فرصت همواره در صدر استانهای بیکار کشور بوده است!!! مگر ما چه کم داریم که
اینگونه باید در فقر اقتصادی و محرومیت زندگی کنیم؟ چرا در بین مسؤلان و مدیران ارشد
ما همت جهادی ، فرهنگ و روحیه کارآفرینی وجود ندارد؟ هنوز جوانان تصوری غیر واقعی ازکار
دارند و علاقمند به استخدام در دستگاه های دولتی هستند. در نتیجه رسوب همچنین تفکری
کار آزاد را عار میدانند. برای رسیدن به وضع مطلوب باید سیاستهای مالی ، پولی و بانکی
اصلاح شود و مدیریت نخبگان صورت گیرد و میزان مشارکتهای مردمی را افزایش داد. ضمن اینکه
ارتباط بین صنعت و دانشگاه باید افزایش یابد و مقوله مهارت آموزی فارغ التحصیلان مورد
توجه قرار گیرد تا تصورشان از کار صرفأ پشت میز نشینی واستخدام دولتی نباشد.
بیکاری استانهای لر نشین ، ریشه ها و راهکارها:
به گزارش پایگاه خبری یافته ؛ تشخیص درست درد
خود نیمی از درمان است و یکی از علل مزمن شدن درد بیکاری توجه نداشتن به ریشه بیکاری
است. بلاد لر نشین در کوره سوزان بیکاری و فقر میسوزند و بیکاری به معضلی مزمن و همه
گیر در ایران بدل شده است. استانهای محرومی نظیر:لرستان ، چارمحال بختیاری ، کهگیلویه
و بویراحمد، ایلام ، کرمانشاه ، سیستان و… در سالهای طولانی بعد از انقلاب متأسفانه همواره سهمشان از بیکاری بیش
از استانهای برخوردار بوده و تا آینده نامعلومی بی تردید چنین خواهد بود. جو حاکم بر فضای اقتصادی کشور و فضای
نامناسب کسب و کار موجب بیکاری و تداوم آن شده است. متأسفانه در ۴۰ سال گذشته به دلیل
التهابات سالهای اول انقلاب / جنگ ۸ ساله / تحریمهای آیسا ، داماتو ، سیسادا و … / تنش داعمی با غرب / فقدان استراتژی توسعه
کشور / غلبه نگاه ایدئولوژیک بر جهتگیری های اقتصادی / تمرکز و تأکید بر درونگرایی
/ تأکید بر سیاست شکست خورده جایگزینی واردات بجای توسعه صادرات / نبودن دیپلماسی در
خدمت اقتصاد / فربه بودن اقتصاد دولتی / اتکا بیش از اندازه به نفت / صرف هزینه های
سنگین در منازعات منطقه ای / نگاه منفی و بدبینی به صاحبان سرمایه از طرف جامعه و حاکمیت
/ منازعات افراطی سیاسی / قانونگذاری های ناکارآمد و … موجب شکلگیری اقتصادی ضعیف ، شکننده ، رانتی ، فساد برانگیز و
معیشتی با ویژگی تورم و بیکاری دو رقمی ، رشد اقتصادی منفی ، کسر بودجه دائمی ، بی
ارزش شدن پول ملی ، فرار سرمایه به خارج و قاچاق گسترده کالا شده است. در حال حاضر
اقتصاد ایران به نسبت ظرفیت و کشش بالقوه اقتصادی خود از مزایای سرمایه گذاری خارجی
_ نظام مالی بین الملل _ بازارهای صادراتی کالا و خدمات _ توریسم _ ترانزیت کالا و
مسافر _ سرمایه گذاری ایرانیان خارج از کشور _ همکاریهای بین المللی و … تقریبأ محروم است. با وجود استمرار چنین شرایطی
متأسفانه هیچ چشم انداز امید بخشی برای خروج از وضعیت نامناسب موجود دیده نمیشود. بنابراین
قبل از اینکه آمار بالای بیکاری استانهای لر نشین ناشی از ضعف مدیریت داخلی باشد متأثر
از فضای بسیار نامناسب کسب و کار حاکم بر ایران است حال ممکن است ضعف و سوء مدیریت
این وضعیت را تشدید کند.
۱
) بروکراسی حاکم بر نظام اداری ایران به هیچ عنوان تسهیل کننده کسب و کار نیست و چنانچه
در هر استانی کمی از بروکراسی اداری کاسته شود و بتوان پروسه خسته کننده و طولانی شروع
تا راه اندازی یک کار را کمی راحتتر و کوتاهتر کرد جاذبه زیادی برای جذب سرمایه گذاری
از دیگر نقاط ایجاد میشود.
۲ ) اگر کسی در مکانی بدون مزاحمت برای دیگران
دستفروشی میکند نباید مانع کار او شد در زمانیکه امکان ایجاد شغل پایدار و با درآمد
مناسب برای همه وجود ندارد ایجاد مزاحمت برای فعالیت این نوع مشاغل منطقی نیست به هرحال
در وضعیت فعلی "کاچی از هیچی بهتر است".
۳ ) تمرکز بر تکمیل طرحهای ناتمام ، راه اندازی
واحدهای تعطیل و بالا بردن ظرفیت واحدهای تولیدی در حال بهره برداری در کوتاه مدت میتواند
موجب جهش در کاهش نرخ بیکاری شود.
۴ ) طبیعت گردی در قالب تورهای گردشگری در
سالهای اخیر در ایران رشد داشته طبیعت بکر و زیبای بلاد لر نشین مزیت مهمی برای توسعه
مشاغل در صنعت گردشگری است. ایجاد بعضی زیرساختهای کم هزینه در این صنعت بازده بالایی
در ایجاد مشاغل مرتبط با گردشگری خواهد داشت.
۵ ) در کشورهای پیشرفته به ازای هر چهار داروخانه
شیمیایی یک داروخانه گیاهی وجود دارد. دشتها و کوههای استانهای لر نشین رستنگاه ده
ها نوع گیاه دارویی و بعضأ کمیاب است. مراقبت ، نگهداری ، بهره برداری و تولید گیاهان
دارویی مزیتی عالی برای ایجاد مشاغل زیادی در این رشته است.
۶ ) تکمیل و تسهیل زنجیره تولید بین صنایع
کوچک ، متوسط و بزرگ سیاستی جهانی برای ایجاد مشاغل پایدار و کاهش هزینه های تولید
است. مثلأ شرکتهای خودرو سازی اکثر قطعات مورد نیاز برای ساخت خودرو را از شرکتهای
کوچک و متوسط تأمین میکنند. در کشورهای پیشرفته دولتها به تکمیل و تسهیل این زنجیره
انواع و اقسام کمکها اراعه میکنند. استانهای لر نشین دارای صنایعی است که امکان قرار
گرفتن در ایننوع زنجیره ها را دارند.
۷ ) استانهای لر نشین اکثرأ کوهستانی هستند و معادن سنگ زیادی دارند مثلأ لرستان دارای ۴۰۰ واحد سنگبری است و تقریبأ تمامی این واحدها یا زیر ظرفیت تولید میکنند یا تعطیل هستند. چنانچه شرکتهای تخصصی برای جمع آوری ، فروش و صادرات محصولات آنها ایجاد شود بخش زیادی از مشکل نقدینگی و تولید زیر ظرفیت آنها و حتی تعطیلی واحدهای راکد را حل میکنند.
این مقاله توسط مهدی آل کثیر در شماره ۴۸۲ نشریه
سیمره در تاریخ ۱ بهمن ۹۷ چاپ شده که به علت مرتبط بودن با مشکل بیکاری همه گیر در
اکثر شهرهای لر نشین و مهم بودن موضوع در سایت نگین زاگرس بازنشر شد.
49 نظر
آخرین مقالات
- نخست وزیری که به اتهام لری حرف زدن، برکنار شد!
- ما(لک ها) لر هستیم
- آیین گل مالی در بین لرها
- چرا لرها نمی توانند رئیس جمهور شوند؟
- فلسفه و چرایی موج جوک سازی
- پسوند ''وند'' شناسه مردم لر
- اسناد آرشیو خاندان های بختیاری خبر از تعلق مناطق غربی به این قوم و فتح چندباره شهرهای مختلف عراق –خانقین- مندلی- موصل و کرکوک توسط قبایل لر مامور شده از جانب سپاه ایران دارد .
- من لرم
- چرا لرهای فیلی در عراق بصورت الفیلی معرفی میکنند؟ درواقع چرا الف و لام که عربیست را اول کلمه فیلی ذکر میکنند؟
- جماعت لر بر اساس نوشته های «میرزا محمد حسین مستوفی» در 300 سال پیش
- آسیب های طایفه گرایی برای منافع مردم لر
- *کُرد کیست و پانکُردیسم چه می خواهد*
- زبان باستانی لری
- کشتار و غارت لرها به دست قشون رضا شاه
- آشنایی با جغرافیا و زبان لرهای استان مرکزی و اراک
- ارتباط زبان لری با زبان اوستایی
- برخوردهای امنیتی و مرگهای مشکوک نخبگان بختیاری در اواخر دوره پهلوی
- واژگان مشترک زبان لری با زبان انگلیسی
- از ابادانی کویر تا کویر سازی لرستان
- زبان لُری ریشه در ایلام کهن دارد/ مارسلا روم پف
- فرش پازیریک یک اثر ترکی یا لرستانی
- پاسخ به اعراب وهابی یاوه گو عربستان
- وجه تسمیه واژه لر
- مشروطه خواهان بختیاری
- پیوستگی نژادی کاسیت _ عیلامی
- قلمرو تاریخی سرزمین کهگیلویه و منشا تاریخی نام آن ؟
- شولستان کجاست ؟
- تحلیلی بر نا برابری های ناحیه ای در ایران
- نژاد لرها
- نامه ای به آریایی ها و خود آریایی پندارها
- رنگ و طرح پوشش دیرین زنان لور در لرستان فیلی
- توسعه استان قم در سایه مظلومیت الیگودرز
- بازماندههای کهن زبان لُری در متون واسناد فارسی
- آیا لرها از ابتدا کوچ نشین بوده اند؟؟؟
- فلارد ؛ سرزمینی که ایلخان بختیاری , جان بر سر پاسداری آن نهاد !
- دختری که لر نبود
- تبار شناسی تاریخی واژه ی لور ( لر )
- آجرنوشته عیلامی قلعه گلی لُردگان (چار مال بختیاری)
- قوم پارس (فارس) پنداری غلط که از سوی بیگانگان برای سرزمین ایران نامیده شد
- لر فیلی یا کرد فیلی
- "خود پارس پنداری" و " خود کُرد پنداری " در بین لُرها !
- نمونه ای از پاکسازی قومی -فرهنگی لُرها; توسط قوم گرایان کرد !
- ویکی پدیای فارسی ابزاری برای کرد سازی
- کویر شدن زاگرس سبز به بهانه آباد شدن کویر خشک
- چرایی ضرورت تشکیل استان لرستان بختیاری
- در سفرنامه های ایرانیان، تا پیش از مشروطه، از نام لک برای مردم لرستان استفاده نشده است
- رضا شاه عامل انگلیسی
- زندگی عشایری ، عشق یا اجبار؟
- برمودای لرستان ، توسعه را می بلعد
- بختیاری : یک سرزمین ؛ پنج قومیت
- مشروطه خواهان واقعی از تاریخ حذف میشوند
- بانویی لُر؛ نخستین سفرنامه نویس زن ,در ایران!
- کارون ؛ رمز وحدت دوباره لُر و عرب در خوزستان
- زبان لوری ، فرهنگ ، هویت و شناسنامه ی ماست
- لارستان و لرستان ؛ یک روح در دو کالبد !
- هدف رضاپالان از سرکوب لرها از زبان خودش !
- مشکلات سرزمین لرها
- جنجال های قومیتی کمکی به توسعه لرستان نمی کند
- سوابق تاریخی مردمان لر
- لرهای خراسان
- هویت لُری در لُرستان: واگرایان فعال و همگرایان منفعل
- آیا کریمخان خود را از «لرهای لک» معرفی میکرد؟
- لک نام قومیت یا عدد شمارشی ؟
- بیکاری ابر چالش بلاد لر نشین
- منظومه لری بختیاری " موه(نخل) و بز "
- کولی در شاهنامه (رزم نامه پیر خراسان )
- چرا نام لک در لرستان جدید است ؟
- معماری لرستان فیلی
- لرستان کوچک قزوین
- اس پی آر انگلیسی در تقابل با بختیاریها
- قتل سردار اسعد سوم به دستور رضاشاه
- آیا «کُربابادی»ها در بحرین، بازماندگان بختیاری های بحرین اند؟
- آیا لر با خودش برادر است؟جریان گفتمان برادری کُرد، لر و لک» چیست؟
- لغو عهدنامه ترکمنچای و کاپیتولاسیون توسط صمصام السلطنه بختیاری
- 19 آذر ️تشدید قحطی ایران و کمک های انسانی سردار مریم بختیاری به فقرای اصفهان
- آیا میدانید نهضت سوادآموزی براساس طرح پیشنهادی شهید «نوروزعلی جلیل پور» موزرمی بختیاری تشکیل شد؟
- بحران اب در بلاد لرنشین
- جایگاه لرستانات در تقسیمات کشوری ایران
- هویت ؛ ابر چالش لرستان در آینده ای نزدیک"
- ضرورت نوگرایی فرهنگی در جامعه لر
- رودخانه های بختیاری کجا گم میشوند؟
- تضاد مدرنیسم و سنت در جامعه لر
- شیوه های نزدیک تر شدن فعالان لرگرا
- شونیسم قومی
- استحاله فرهنگی برخی از لرهای فیلی در قوم کرد
- اثرات پانکردیسم بر جامعه لر
- بررسی ارتباط بیرانوندها، باجولوندها با فارس و ممسنی از منظر روند سکونت
- خدمات سردار اسعد به حقوق شهروندی در عصر مشروطه
- عهدنامه ترکمنچای و تاثیرش بر منطقه لرهای بختیاری
- خط لری ( خط پاپریک و خط لوریتین )
- نجات ایران از تجزیه توسط مشروطه خواهان
- دستهای پشت پرده مانع تخصیص آب به لرستان (لرستان یعنی تمام بلاد لرنشین) میشود
- لرستان سرزمینی تاریخی اما گمنام در تاریخ
- رضاشاه ناجی مردم یا شر لازم؟
- تبعات و راهکارهای مقابله با مهاجرت
- خداوندا این کشور را از دروغ و خشکسالی نجات ده
- آب منبع قدرت است
- نقشه شوم برای تفرقهافکنی یا نقشه راه برای آب ربایی؟
- اگر لرها انقلاب مشروطه را رقم نمیزدند!!!
- بحرانی به نام وزارت نیرو
- آیا لرستان، جزئی از خاک ایران است؟/ تشریح دو قاعده وسع و دفاع از مظلوم
- لرستان سهمش از آب را میخواهد
- امروز فقط صدای واحد میتواند لرستان را نجات دهد
- قوم لر در کجای تاریخ ایران کم گذاشت!
- لرستان یک خانواده است
- سفرنامه «بارون دوبُد» ریشه ی گفتمان «امان اللهی بهاروند»: لرها به دو دسته لر و لک تقسیم می شوند؟!
- میرجهانگیرخان و نام بختیاری
- زبان لُری و فرهنگ ملّی
- بیبی مریم بختیاری و دکتر باستانی پاریزی
- لرهای حاشیه خلیج فارس
- اهمیت ادبیات کودک در حوزه فرهنگ و زبان لری
- زبان لُری یکی از بکرترین شاخه های زبان ایرانی
- لرستان ؛ خاستگاه آیین یارسان (اهل حق )
- ولایت بختیاری چگونه تجزیه شد؟
حجم سرمایه گذاری دولت در یزد ۳۰۰ برابر لرستان است. لرستان با ۱۱ میلیارد متر مکعب آب در سال فقط ۳۰ هکتار سطح گلخانه ای دارد اما یزد کویری ۱۵۰۰ هکتار سطح گلخانه ای دارد و سالانه ۴۲۶ هزار تن محصولات گلخانه ای تولید میکند و ۱۱۰۰ تن هم تولید ماهی دارد! این روزها نمایندگان اصفهان استدلال میکنند خوزستان مازاد آب دارد و این آب باید به اصفهان منتقل شود! همه میدانند هیچ مازاد آبی در خوزستان وجود ندارد و اصولأ با دیدگاه های زیست محیطی عبارت مازاد آب در یک اکوسیستم بی معناست اگر مازاد آبی هم باشد متعلق به لرستان است چون سالانه ۸ میلیارد متر مکعب آب از ارتفاعات لرستان به سمت خوزستان میرود. لرستانیها با کمترین میزان مصرف آب کشاورزی و صنعتی از آب خود حقی ندارند؟ چه بر سر ما رفته که حتی نام لرستان مطرح نیست؟ گویا سرچشمه های کارون و کرخه در لرستان نیست؟ بر لرها چه رفته که در هنگامه فقر و تبعیض فراگیر در میان قوم لر حتی به شکل صوری هم نامشان به عنوان صاحبان اصلی آب برده نمیشود و دیگران بر سر دارایی شان منازعه میکنند؟ براساس همین عدالت کج و معوج آیا لرستان به حداقل خق خود در برداشت آبهای تولیدی خود رسیده است که شاهد نزاع دیگران بر سر آب لرستان هستیم؟ چرا طرح جامع مبارزه با خشکسالی در لرستان پرآب اجرا میشود و چاهها پلمپ میگردند؟ سطح زیر کشت آبی در لرستان فقط ۲۳ % است اما در اصفهان بالای ۹۰ % است! اصفهان ۲۶۶۵ هکتار برنجکاری دارد. اگر برنامه دولت صرفه جویی و ریاضت در مقوله آب است آیا عادلانه تر نیست که اصفهانیها از برنجکاری در کویر دست بکشند و سطح زیر کشت آبی خود را کاهش دهند؟ چرا طرح سازگاری با کم آبی در لرستان ( چهارمین استان پرآب ) اجرایی میشود؟ هدف از تجویز طرحهای ریاضتی برای لرستان ، کم کردن مصرف آب در سرچشمه های کارون و کرخه و تأمین حداقل مقدار آب برای خوزستان است که از آنسو در زردکوه بختیاری ، بتوانند آب را بدون ایجاد حساییت در خوزستان به اصفهان ، کاشان ، یزد و کرمان ببرند!!! مافیای انتقال آب به کویر به بهانه خشکسالی ، فضای مظلوم نمایی و ارعاب را طراحی کرده اند. تصویر بستر خشکیده ی زاینده رود ، پیراهن عثمان و اسم رمز عملیات روانی مافیای آب است تا پروژه خشکاندن بلاد لر نشین در پوشش آن اجرا شود. مسؤلان ارشد و نمایندگان شهرهای لر نشین به جای بازی در زمین ارعاب و مظلوم نمایی مافیای آب ، حق طبیعی مردم مظلوم لر از رودخانه ها و چشمه های خود را طلب کنند. اگر قرار است فشار خشکسالی بر مردم ایران وارد شود این فشار باید بر ساکنان پر آب ترین مناطق ایران کمتر باشد یا حداقل فشار برابری با سایر هموطنان تحمل کنند. نه اینکه با آب انتقالی الیگودرز ، در قم دریاچه ۸ هکتاری بسازند و در کهک قم برنجکاری کنند! یا در اصفهان بزرگترین آکواریوم شهری خاورمیانه را بسازند!
چرا شهرهای حاشیه کویر که با بحران آب مواجه هستند بیشترین شهرک های صنعتی و کارخانجات فولاد و ذوب آهن ( صنایع آب دوست ) را دارند؟ چرا شهری که مشکل آب دارد زمینه بزرگتر شدنش را فراهم میکنند؟ هفتاد کیلومتر قبل از شهر یزد و ۵۰ کیلومتر بعد از شهر یزد تمامأ شهرک صنعتی و کارخانه های بزرگ است!!! اصفهان حتی آب شرب هم ندارد ولی بیش از ۸ هزار کارخانه صنعتی دارد! برخی صنایع آب بر اصفهان:فولاد مبارکه ( بزرگترین مجتمع فولادسازی ایران ) / فولاد کوهپایه / فولاد ماهان سپاهان / فولاد سازان جم / فولاد اشترجان / فولاد اصفهان در / تولیدی فولاد اصفهان / شرکت آهن و فولاد اصفهان / مجتمع فولادی ریل قطار اصفهان / فولاد ماهان طوبی / شرکت فولاد آراد / شرکت توکا فولاد / شرکت لوله و قوطی اصفهان / مجتمع فولاد آلیاژی اصفهان / شرکت ایران ذوب اصفهان. پتروشیمی های اصفهان:مجتمع بزرگ پتروشیمی اصفهان _ شرکت پالایش نفت _ نفت سپاهان _ شرکت سهامی پتروشیمی اصفهان _ نیروگاه سیکل ترکیبی اردستان _ نیروگاه سیکل ترکیبی زواره _ نیروگاه سیکل ترکیبی محمد منتظری _ نیروگاه سیکل ترکیبی شماره ۲ اصفهان و … در ایران فقط مردم لر غریب نشین هستند!
استان کویری یزد حتی در تأمین آب شرب ساکنان خود با مشکل مواجه است قدیم از قنات ، آب انبار و کاریز زندگی میکردند اما با آب انتقالی از کوهرنگ بختیاری سالانه ۱۱۰۰ تن ماهی تولید میکنند و ۱۵۰۰ هکتار سطح گلخانه ای در یزد احداث کردند! اگر به یزد رفته باشید ۷۰ کیلومتر قبل از یزد و ۴۵ کیلومتر بعد از یزد تمام مسیر شهرک صنعتیو کارخانجات فولاد و پتروشیمی و نیروگاه سیکل ترکیبی است که اسامی برخی از آنان را اینجا ذکر میکنیم:مجتمع بزرگ فولاد اردکان / شرکت آهن و فولاد ارفع / گروه صنعتی فولاد یزد / صنایع آهن و فولاد سرمر ابرکوه / مجتمع آهن و فولاد بافق / کارخانه آهن و فولاد غدیر / مجتمع نورد فولاد یزد / کارخانه فولاد آلیاژی یزد / واحد پتروشیمی قاعم / پتروشیمی ابرکوه / پتروشیمی میبد / نیروگاه سیکل ترکیبی یزد / نیروگاه سیکل ترکیبی فراب یزد / نیروگاه سیکل ترکیبی شیرکوه یزد و … تنها لرها هستند که در ایران غریب نشین اند.
مردمان قوم لر حتی یک تیر هم به سمت دولت مرکزی شلیک نکردند و برخلاف دیگر اقوام مرکز گریز ، همواره پشتیبان و حامی مصالح کشور بودند اما متأسفانه داعمأ نگاه امنیتی به بلاد لر نشین شده و برخلاف پتانسیل بالای استانهای لر نشین ، وجود منابع و معادن غنی ، آب فراوان ، نیروی انسانی تحصیلکرده و … از لحاظ اقتصادی و صنعتی هیچ توجه جدی به سرزمین قوم لر نشده و جایگاه برجسته ای در ایران ندارند که این برآمده از بی توجهی دولتهای گوناگون به استانهای لر نشین است.
از ماعو پیشوای چین پرسیدند چگونه یک میلیارد چینی گرسنه را از عالم بی نیاز ساختی و به آنجا رسیدی که گمان داری در ۱۹۸۵ ( ۱۳۶۴ ) حدود ۱۴۰ میلیون تن ذخیره ی امنیتی غله خواهی داشت؟ او جواب داد:درمان ساده است ، ما چینی ها یاد گرفتیم که جز روی نیروهای خودمان حساب نکنیم! به مشک چین و چگل نیست روی گل محتاج _ که نافه هاش ز بند قبای خویشتن است!
اگر ما با همین شرایط تحریم اقتصادی حرکت کنیم ، زیر یک میلیون بشکه نفت صادر کنیم ، صنعت نفت و گاز ما فرصت سرمایه گذاری خارجی نداشته باشد و از نظر فناوری از دنیا فاصله بگیریم و فضای روانی جهانی علیه سرمایه گذاری در ایران باشد ۵ سال دیگر پروژه های کشور ، بودجه عمرانی ، نظام آموزشی ، صنایع ایران و حتی بخش امنیت و فرهنگ چه وضعیتی خواهد داشت؟عربستان از ۹ مؤسسه بین المللی درخواست کرده تا وضعیت این کشور در ۲۰ سال آینده را مورد مطالعه قرار دهند که برای ارتقا کیفیت زندگی و افزایش درآمدهای ملی چه باید کرد؟ درک دولتمردان ما از اقتصاد بین الملل محدود است.نمیدانیم چین و کره جنوبی در اقتصاد خود چه میکنند؟ نمیدانیم اندونزی بابیش از ۲۰۰ میلیون جمعیت چطور توانسته نرخ فقر را نصف کند؟ چون اکثریت سیاستمداران ما متون بین المللی را نمیخوانند و ارتباطات جهانی ما محدود است و جهان را صرفأ از دریچه مساعل سیاسی _ امنیتی می بینیم! در منظومه فکری ما حک نشده که ۲۰ سال دیگه اگر با همین سبک مدیریت و سیاستگذاری ها حرکت کنیم ایران چه موقعیتی در دنیا خواهد داشت؟
هانتینگتون در کتاب سامان سیاسی در جوامع در حال گذار مینویسد:بدون ثرپت ملی و صنعتی شدن ، دولت مقتدر به وجود نمی آید و بدون رسیدن به یک دولت مقتدر و ثبات و سامان سیاسی ، رشد اقتصادی تسهیل نمیشود و این پیش نیاز دموکراسی است.روندی که برای توسعه تبیین شده در ایران شکل نگرفته و تا شکل نگیرد حرکت ما به سمت توسعه همچنان سینوسی خواهد بود.نظامیان ، سیاستمداران و بخش خصوصی در دهه ۶۰ میلادی به این جمع بندی رسیدند که پارادایم لازم برای کره جنوبی نوسازی است سپس انرژی خود را بر ۳ مزیت متمرکز کردند:کشتی سازی / فولاد / و صنعت اتومبیل. نتیجه اش آن شد که امروز ۱۵ درصد بازار اتومبیل آمریکا دست کره جنوبی است.فولاد کره جنوبی با کیفیت بالا و قیمتی پایین تر از بازارهای بین المللی سبب ورشکستگی صنعت فولاد آمریکا شد. کره جنوبی در تولید کشتی های باری و نفتی رتبه سوم جهان را دارد. امروز در برابر شهرت شرکتهای کره مثل:LG و samsong حتی نمیتوان یک شرکت روسی نام برد!
ما با فقر و بیکاری ، قاچاق ، تورم بالا ، تصادفات زیاد جاده ای ، حاشیه نشینی ، فاصله طبقاتی ، بحران آب ، مؤسسات آموزش عالی ضعیف و … مواجه ایم.بدون ثروت و امکانات مالی هرج و مرج میشود ، مهاجرت افزایش پیدا میکند و ایران کوچک و ضعیف میشود. باید افزایش ثروت ملی را به عنوان اولین گام توسعه در نظر گرفت. چرا در منطقه خلیج فارس ۵ میلیون هندی کار میکنند و کشورهای عربی ۲/۵ تریلیون دلار ذخیره ارزی دارند اما ما حتی یک پروژه هم در این منطقه نداریم که مهندس و متخصص ایرانی در آن مشغول باشند؟ تمرکز و ثروت مالی در این منطقه فرصتی است برای امنیت ، همگرایی منطقه ای و تولید ثروت ملی برای مملکت. تا ثروت و امکانات ملی نداشته باشیم ، مطالبات بعدی ما در حد سخنرانی باقی میماند. جامعه ای که فقیر باشد چگونه میتواند دنبال حقوق شهروندی برود؟ جامعه ای که از حل مسایل اولیه ، اساسی و پایه ای زندگی عبور نکرده چگونه میتواند جامعه مدنی بسازد؟ جامعه مدنی امکانات میخواهد
ایران یک کشور نفتی رانتیر است و متکی به درآمدهای نفتی است. اما در چین روش مدیریت اینست که چطور ثروت تولید کنند تا سوار قطار توسعه شوند. دنگ شیاعوپینگ در حزب گفت:راهی که چین تا دهه هفتاد میلادی طی کرده ، راه فقر است و باید تغییر مسیر داد! در زمان ماعو کسی حق سفر کردن نداشت اما سال گذشته ۱۰۵ میلیون توریست چینی دنیا را گشته اند. یک استاد دانشگاه در استرالیا اعلام کرد که اگر دانشجویان چینی از دانشگاه ما بروند باید دانشگاه مان را تعطیل کنیم چون مقدار پولی که آنها به دانشگاه ما می آورند باعث حفظ و رشد این دانشگاه شده است! اخیرأ یک شرکت چینی بزرگترین شرکت قطعه سازی اتومبیل آمریکا را به ۲۲ میلیارد دلار خرید. مستغلاتی که چینیها در آمریکا و کانادا میخرند قابل توجه است. چین کشوری با ۱ میلیارد و ۳۰۰ میلیون نفر است اما جمعیتش را با علم و مبتنی بر دانش روز دنیا جلو میبرد.آنها بفکر مصالح جمعی کشورشان هستند و کاری نمیکنند که با سیاست ما پشیمانیم به پله اول برگردند.
تغییر و اصلاح تابع دو تحول است:شناخت بهتر و بحرانهای بیشتر. بحرانها باعث تغییر اندیشه و فکر میشود. گویا تنها در مواجهه با بحرانهای بیشتر است که متحول میشوند. در یک دوره ۲۵ ساله ۳۸۰ هزار مجوز چاه عمیق اطراف دریاچه ارومیه داده شد و به یک بحران بزرگ زیست محیطی در شمال غرب کشور منتهی شد. بعد که بحران ایجاد شد تازه متوجه شدیم که محیط زیست مهم است. به دلایل محیط زیستی از جنوب کشور به مرکز و شمال کشور مهاجرت صورت میگیرد و بعد که این اتفاق می افتد ما متوجه میشویم که یک بحران امنیت ملی در حال شکل گیری است چرا که اگر همین طور پیش برویم ، جنوب و شرق کشور خالی از سکنه میشود و این برای ایران خوب نیست! در کشور ما بحران که جدی میشود تصمیم میگیرند تا به سمت اصلاح حرکت کنند.
سرعت تحول در اقتصاد ایران کند و پر هزینه است. باید اجماع کنیم که چکار کنیم تا کشور خوب بماند ، ثروت ایجاد شود و مردم خوب زندگی کنند. افزایش شناخت با روشهای مدنی بدست می آید. تقاضای اول مردم کشور ثبات اقتصادی است. اگر ما عضو سازمان تجارت جهانی شویم باید شفاف عمل کنیم. اگر نظام بانکی ما بخواهد با دنیا کار کند باید شفاف عمل کند و این به صورت خودکار جلوی فساد را میگیرد. فساد با تشکیل همایش های بین المللی و سخنرانی درمان نمیشود. لازم نیست مشکلات را علنی و به محل نزاع تبدیل کنیم میشود با دیالوگ بر معضلات فایق آمد. ایراد خلقی داریم یعنی آدمهای عجولی هستیم ، حوصله مان کم است ، ایده آلیست هستیم و میخواهیم یکشبه راه صدساله را برویم.برخورد احساسی با توسعه ، عجول بودن و قهرمان پروری ما را به نقطه اول بازمیگرداند و ما را محتوم به شکست میکند.توسعه یک رخداد نیست بلکه یک روند است باید پروسه را طی کند.دموکراسی هم تدریجی و فرآیندی است باید آنرا کسب کرد.
از ۵ خرداد ۱۲۸۷ ( ۱۹۰۸ میلادی ) که اولین چاه نفت خاورمیانه در مسجدسلیمان به طلای سیاه رسید تا الان که ۱۱۱ سال میشود تمام عایدی نفت هزینه کشور میشود اما همچنان ۸ میلیون تحصیلکرده بیکار در ایران هیچ جایی برای کار کردن ندارد و بقول معروف بیکارند! وجود این پدیده بیکاری و قلت رشد اقتصادی در کشوری مانند ایران با عقب ماندگی اقتصادی ، وسعت سرزمین ، انبوه منابع و بیش از ۶۰ سال برنامه ریزی و سیاست ورزی در زمینه ی توسعه ، تناقض عظیمی به شمار می آید اعلام رسمی وجود ۱۰ استان به عنوان استانهای محرومی که جمعیت آنها هنوز از میانگین ملی برخورداری های اقتصادی _ اجتماعی بی بهره اند ، آنهم پس از ۶ دهه مصرف عواید نفتی برای هزینه های عمرانی و توسعه ای یا جاری ، تناقض عظیم دیگری است! وجود جزیره ها و حاشیه های فقر در شهرهای بزرگ و جمعیتی بین ۷ شهری نیز تناقض است که نمیتوان آنرا تا ۱۸ میلیون حاشیه نشین در سکونتگاه های غیررسمی نادیده گرفت! زندگی و هزینه مسکن برای جوانان در شهرها غیرممکن شده و بیش از ۹۰ درصد آب مصرفی ایران را بخش کشاورزی مصرف میکند.آمریکا با در دست داشتن ۲۷% از بازار جهانی گندم تنها ۴۱ درصد آب را در بخش کشاورزی مصرف میکند.دید دولت باید به پارادایم توسعه و مدیریت اقتصادی تغییر کند. دیدمانی که دولت محور ، مرکز محور ، بخشی نگر ، کوته بین و فاقد بصیرت و آینده نگری است و تنها بر نفت متکی است اگر راه و روندش را اصلاح نکند در آینده با بحران روبرو میشود.
محمد مهدی تندگویان معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش گفت:استانهای لرستان و کهگیلویه و بویراحمد بیشترین آمار خودکشی را دارند!!! که این آمار بالای خودکشی بی ارتباط با بیکاری نیست! به گزارش اسکان نیوز در ۱۰ شهریور ۹۷ دکتر حسین راغفر ( اقتصاددان و استاد دانشگاه الزهرا گفت:بیکاری به بحران رسیده است. برای بازگشت به وضعیت اقتصاد کشور در سال ۸۴ به ۲۰ سال زمان نیاز است. نظام اقتصادی کشور در ایجاد اشتغال برای جوانان تحصیلکرده ناتوان است و موجب شده جوانان ساعتها در فضای مجازی پرسه بزنند و وقت خود را تلف کنند. ایران نسبت به جمعیت خود بیشترین تعداد کاربران را در فضای مجازی دارد و این نشان میدهد که طیف گسترده ای از جامعه ما بیکار هستند.
دکتر حسین راغفر ( اقتصاددان ) در مصاحبه با اسکان نیوز در مورد مشکلات اقتصادی گفت:کارخانه داروسازی در اطراف تهران قرار بود به فروش برسد اما در زمان قیمت گذاری کارخانه ، نه محصولات در انبار ، نه ماشین آلات جایی داشت ، تنها زمین کارخانه مهم بود چون در منطقه تجاری قرار داشت و حالا میخواستند آن را ورشکسته اعلام کنند تا بر روی زمینش یک مجتمع تجاری یا برج مسکونی بسازند! در مشهد کارخانه نساجی با ۷۰۰ کارگر پس از توسعه شهری در وسط شهر قرار گرفت آن را مفت به یک نورچشمی فروختند این آقا هم کارخانه را ورشکسته اعلام و کارگران را اخراج کرد! هدفش تبدیل زمین کارخانه به مجتمع تجاری _ مسکونی است. در کرمانشاه یک فعال اقتصادی از بانک ۲۰ میلیارد تومان وام برای اشتغالزایی میخواست تا برای ۶۰۰ نفر شغل ایجاد کند. کارخانه ای که ماشین آلات آن مستقر و مواد اولیه آن از روسیه وارد شده بود اما بانک به او وام نمیدهد!!! پرسش این است که بانک به چه کسی وام میدهد؟ به همان کسیکه بدون وثیقه یا با نصف ارزش ریالی وامش ، وثیقه ای میگذارد تا مثلأ یک کارخانه ورشکسته را به سود دعی برساند اما بعد در کمال تعجب میگویند وام گیرنده یک قسط پرداخت و از ایران فرار کرد!!! یکی از مقامهای پولی کشور به من گفت ۲۰ میلیارد دلار ارز برای واردات تخصیص دادیم که هیچگاه به کشور برنگشت! چرا این میزان از منابع ارزی ایران را مثلأ برای واردات موبایل اختصاص داده اید اما به کشور برنگشت؟ خب اینها را به چه کسی دادید؟ مگر میشود که ندانید؟
دکتر حسین راغفر اقتصاددان:خط فقر مطلق برای یک خانوار ۴ نفره شهری در سال ۹۶ حدود ۴ میلیون تومان اعلام کرد و گفت:۳۳ درصد جمعیت ایران دچار فقر مطلق است!!! یارانه هیچ کمکی به کاهش فقر نکرد بلکه تورم را هم افزایش داد. دکتر فرشاد مؤمنی استاد دانشگاه علامه طباطبایی در مصاحبه با اسکان نیوز گفت:ایران در ۱۰۰ سال گذشته حتی یک مورد جذب موفق سرمایه گذاری خارجی در صنعت نفت نداشته است! وقتی مردم به حاشیه رانده شوند رانت جویان و سوداگران ظهور میکنند. مدیران ما قادر به استفاده خرد ورزانه از سرمایه های داخلی نیستند و مطمعنأ در استفاده از سرمایه های خارجی هم موفق نمیشوند! نظام بانکی کشور بجای واسه گری مالی ، خودش در نقش بنگاه داری ظاهر شده و بخش تولید را با مشکل مواجه کرده است! ریشه همه مشکلات اقتصادی ایران به توزیع ناعادلانه قدرت بازمیگردد.
دکتر ابراهیم رزاقی ( اقتصاددان ) در برنامه پایش شبکه ۱ گفت:حدود ۵۰ میلیون نفر از جمعیت ۸۳ میلیونی ایران زیر خط فقر میباشند که همه اینها نتیجه سیاستهای اقتصادی نادرست است ( خبرگزاری ایلنا ). آمار و ارقام نشان میدهد که فقر دهان گشوده و ۵۰ میلیون نفر از مردم ایران را به مغاک خود فرو برده است! بزهکاران در حال افزایش اند و آنچه در مخیله برخی مسؤولان راهی ندارد وضعیت اسفناک مالی و معیشتی مردم است.باید کلیه موانع اقتصادی برداشته شود و با جذب سرمایه گذاران داخلی _ خارجی و جلب توریسم برای جوانان فرصتهای شغلی ایجاد کرد. باید طرحهای عمرانی و صنعتی در مناطق محروم ایران به اجرا درآید تا میهن دوستی و خدمت به مردم برانگیخته شده و کشور از این حالت تردید و انتظار به در آید.
قدرت فراوان باعث بی تفاوتی نسبت به دیگران میشود. ریشه اهمیت دادن به دیگران در نیاز و وابستگی است. در روابط بین الملل اهمیت دادن عمدتأ اقتصادی است. یک مقام آلمانی گفته بود:ما ( یعنی آلمان ) با کشور کوچک لیتوانی تجارت به مراتب بیشتری نسبت به ایران داریم ( جمعیت لیتوانی ۲/۸ میلیون نفر و مساحتی معادل خوزستان دارد ). تولید ناخالص داخلی اتحادیه اروپا حدود ۱۹/۱۰۰ میلیارد دلار است و با آمریکا حدود ۶۸۶ میلیارد دلار تجارت دارد. تجارت اتحادیه اروپا با ایران فقط ۱۲ میلیارد دلار است. اروپایی ها ایران را عاری از عقلانیت اقتصادی میدانند چون تجاری معادل ویتنام با ایران دارند. تجارت آمریکا با ۲۵ کشور خاورمیانه و شمال آفریقا حدود ۲۱۵ میلیارد دلار است در حالی که فقط تجارت آمریکا با آلمان حدود ۱۸۰ میلیارد دلار است!
کدام کشورها و کدام بنگاه های خارجی به کالاها و خدمات ایران محتاجند؟ بازی برد _ برد در وابستگی متقابل و دو طرفه است. مکزیک ۲۴۳ میلیارد دلار به آمریکا صادر میکند. ترکیه ۸۲ میلیارد دلار به اتحادیه اروپا صادر میکند. کره جنوبی ۵۶ میلیارد دلار با اروپا تجارت دارد. کشوری مستقل است که به آن زور نگویند!!! به چه کشوری زور نمیگویند؟ به کشوری که عمدتأ از لحاظ اقتصادی به آن وابسته باشند و وابستگی متقابل وجود داشته باشد! ترکیه عضو ناتو است ولی با روسیه شراکت سیاسی دارد. غربی ها تحمل میکنند چون وابستگی های متقابل قابل توجهی با ترکیه دارند. سیاست خارجی ترکیه براساس توییت طراحی نشده است بلکه پشتوانه مهم اقتصادی دارد. بانکهای اروپا نمیگذارند دولتهایشان با ترکیه تلخی کنند چون تولید ناخالص داخلی ترکیه ۹۰۰ میلیارد دلار است! ترکیه نفت و گاز و پتروشیمی ندارد. برخورد اروپا و آمریکا با ایران آنچنان تفاوت محتوایی وجود ندارد چون هیچکدام به ایران وابسته نیستند.وقتی که زمستان میشود خواسته ها و فشارهای سیاسی روسیه از اروپای شرقی افزایش می یابد چون آنها را با لوله های گاز و فروش گاز بخود وابسته کردند!!! عدالت خواهی در روابط بین الملل از طریق اعداد و ارقام بدست می آید. حق و حقوق ایران در روابط خارجی از مسیر اقتصاد قوی بدست می آید و کشوری که تحریم است اقتصادی شکننده دارد.
اقتصاد کشور ماقبل سرمایه داری است. ما در توهم گذار از سنت به مدرنیته هستیم. کشور ما سرمایه داری نیست اما کثیف ترین روابط سرمایه داری در آن مشاهده میشود. اقتصادی دلالی ، تک محصول و مصرف محور! دیدمان ( پارادایم ) توسعه و مدیریت اقتصادی باید تغییر یابد. دیدمان دولت محور ، مرکز محور ، بخشی نگر ، کوته بین و فاقد آینده نگری که تنها متکی به نفت است باید تغییر کند. ظرفیتهای زیر بنایی کشور نارسا و مستهلک شده است. ظرفیتها در بخش انرژی ، صنعت ، حمل و نقل ، خدمات و مسکن ؛ متناسب با جمعیت نیست و به اندازه کافی رشد نکرده است. ظرفیت اشتغال در طیفهای گوناگون پاسخگوی نیروی کاری که در دانشگاه آموزش می بینند ، نیست! عواقب بیکار ماندن نیروی کار پیامدهای خطرناکی دارد. اتلاف منابع / تأخیر در بهره برداری طرح ها / ریخت و پاش / فساد اداری / انتخابهای غیر فنی / غیراقتصادی بودن برخی پروژه ها / تصلب سنت / امتناع اندیشه / تصلب ساختار هزینه ای دولت و بن بست در عمل ، راه توسعه کشور و انجام اصلاحات اساسی در نظام تدبیر را مشکل کرده است. برون رفت از وضعیت فعلی ضرورتی است که نباید منتظر هزینه های بیشتر استمرار آن شد.
توسعه اقتصادی چیست و چگونه میتوان بدان دست یافت و ثمرات آن به چه کسانی میرسد؟ چه سازوکاری و چه مرجعی مسؤل تحقق آن است؟ پاسخ این پرسشها در سطح استانهای کشور روشن نیست و در سطح سیاستگذاری هم به توسعه محلی بهای چندانی داده نشده بطور سنتی استانها در ایران واحدهای اداری هستند که اگر امنیت و آرامش در آنها تأمین شود و حادثه غیر مترقبه ای در آنها رخ ندهد ، وظیفه و مأموریت مهم دیگری برای مسؤلین تعریف و تعیین نشده است! بجز آن مهمترین مأموریتی که در چارچوب حفظ نظم و امنیت هر ۱۴۶۰ روز یکبار برای استانها خارج از وظایف روزمره تعیین و انجام میشود یعنی برگزاری انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری. منظور این نیست که سازمانها و دستگاه های اجرایی دولت در استانها هیچ کاری انجام نمیدهند به عکس آنها وظایف حاکمیتی دولت را انجام میدهند مثل:اخذ مالیات و عوارض / صدور مجوزها و پروانه ها / برقراری امنیت و آرامش / جلوگیری از تخلف و جلب مجرمان / تنظیم بودجه و نگهداری حساب و کتاب درآمد و هزینه. ولی با این همه توسعه اقتصادی _ اجتماعی استان به عنوان وظیفه و مأموریتی مشترک و جدی به درستی تعریف نشده و سازمان یا دستگاه معینی برای این منظور در سطح استان پیش بینی نشده است و توسعه در اولویت قرار نمیگیرد.
توسعه استانی و سازمان دهی تدبیر توسعه استانی در بلاد لرنشین همواره دچار لنگش است. توسعه اقتصادی _ اجتماعی استانهای مرزی به ویژه استانهای لرنشین در طول نیم قرنی که از آغاز توسعه برنامه ریزی شده ایران طبق برنامه های عمرانی و توسعه ای پیش و پس از انقلاب میگذرد با تأخیری زیاد و زیان بار روبه رو شده است. میتوان به جرأت گفت که طی این دوره طولانی یا اساسأ تدبیری برای توسعه این مناطق وجود نداشته و یا اگر تدبیری بوده ، معیوب و ناکارآمد بوده است و هنوز دستاورد معنی دار و مؤثری در زمینه رفع عقب ماندگی های مزمن و تاریخی بلاد لرنشین در آمارها و اطلاعات تطبیقی بین استانی مشاهده نمیشود! و این در حالی است که منابع قابل توجهی در سالهای دوران بعد از انقلاب از محل اعتبارات جاری و عمرانی و بانکی به این استانها اختصاص داده شده است.
علت تأخیر توسعه در استانهای لرتبار عبارت است از:نبود مرکزیتی بومی با مسؤولیتی تعریف شده در رابطه با توسعه اقتصادی _ اجتماعی این استانها / شورای برنامه ریزی و توسعه استانها صرفأ اداری و یک مرجع تصویب است نه یک مرکز طراح توسعه /شوراهای شهر و روستا هم فاقد اختیار و توان مدیریت توسعه اند / ناتوانی مدیریت استانها در جلب مشارکت مردم و عدم جلبو جذب سرمایه های انسانی و مالی استان در امر توسعه اقتصادی / سرمایه های مالی و مادی استان بجای کمک به اجرای طرحهای مولد ارزش افزوده و اشتغال در راههای سود گرانه و مسرفانه ی بکار گرفته میشوند در نتیجه سرمایه های انسانی نیز منفعل و مهجور باقی میمانند / وجود دیوان سالاری سنگین ، متمرکز و غالبأ امنیتی که به همه امور از کلی و جزیی میپردازد و ناخواسته با امنیتی کردن جو این استانها باعث عدم ورود سرمایه گذاران داخلی و خارجی میشود / بوروکراسی بانکی استانهای محروم طلبکار است و وظیفه واسطه گری برای انتقال پس اندازهای مردم در راه توسعه اقتصادی _ اجتماعی استان را برای خود به رسمیت نمیشناسد و بیشتر نقش تلمبه خانه ای را برای انتقال سپرده ها به مراکز دور به مصارف سود گرانه را به عهده دارد.وجود پدیده بیکاری و فقر در استانهای محروم موجب رشد آسیبهای اجتماعی و افزایش حاشیه نشینی شده است.برای برون رفت از وضعیت فعلی نباید منتظر هزینه های بیشتر استمرار آن شد.
به قول اندرسون:آنهایی که ممکن بود بهروزی منطقه را فراهم کنند اکنون در بازارهای دیگر در جستجوی کارند. به تعبیر جورج ویلیام:عقب افتادگی ناشی از عدم تعادل میان ظرفیتها و نیازهاست.راه آهن دورود _ خرم آباد _ اندیمشک از سال ۵۶ جزو پروژه های مهم آمایش سرزمین بود.در برنامه توسعه ۱۴۰۰ به تصویب مجلس رسید ولی با بودجه قطره چکانی و روند لاکپشتی بعد از ۴ دهه فقط در فاصله ۸۰ کیلومتری دورود _ خرم آباد فعال است آنهم با پیشرفت ۳۰ % این درحالی است که اتصال این راه به اندیمشک از ضرورتهای تقویت مسیر فعلی راه آهن لرستان با عملکرد ملی شمال به جنوب است.روزنامه صدای ملت در تاریخ ۲۳ شهریور ۸۷ به نقل از دکتر رحیمی نسب نماینده خرم آباد نوشت:از مجموع اعتبارات کشور ۸ درصد بین استانها توزیع میشود ۵۷ درصد در اختیار ریاست جمهوری است و ۳۵ درصد دیگر شناور و سرگردان است که کلانشهرها آنرا با لابی و نفوذ برای خود جذب میکنند و باز دست استانهای محروم خالی میماند.
توسعه نیافتگی ، بیکاری فزآینده در جامعه لرستان و فرصت سوزی های پیاپی مردمان لر را مٱیوس و بی اعتماد به آینده کرده لذا مدیران و مسئولان باید مطالبه گری را بعنوان یک پیش شرط برای توسعه لرستان مورد توجه قرار دهند. ابزار توسعه نیروی انسانی کارآمد است و اگر نیروی نخبه منزوی شود زمینه توسعه نیافتگی و آنارشیست اجتماعی فراهم خواهد شد. مردم باید به وظایف و حقوقشان آگاهی داشته باشند نه اینکه دلشان به این خوش باشد که در شهر نفس میکشند! فقر ، بیسوادی ، خرافات و سطحی نگری در محرومیت لرها تٱثیر دارند.اگر متراژ تمام شهرکهای صنعتی لرستان را جمع بزنیم به اندازه یکی از شهرکهای صنعتی یزد نمیرسد!
لرستان با وجود غیر مرزی بودن خسارت های بسیاری در جریان جنگ ایران و عراق متحمل شد به نوعی که به عنوان دومین استان خسارت دیده از جنگ بعد از خوزستان به شمار میرفت. خسارت ناشی از جنگ در لرستان ۱۰۵ میلیارد تومان به ارزش آن زمان یعنی یازده درصد کل خسارات جنگ ، هزار میلیارد تومان بود. اما در دولت سازندگی هاشمی رفسنجانی سهم لرستان از بودجه ی بازسازی به کمتر از نیم درصد میرسد !!! و سال ۶۹ در کمیسیون امنیت ملی تصویب میشود که به مدت ۱۶ سال در استان های زاگرس سرمایه گذاری صنعتی کلان نشود.این حادثه ی تلخ درست زمانی رخ میدهد که رییس جمهور وقت آقای رفسنجانی در حال اراعه ی برنامه های دولت موسوم به سازندگی در اواخر دهه شصت بوده است. قبل از آن نیز در دولت موسوی ، پتروشیمی خرم آباد لرستان به اراک منتقل میشود !!! در دولت خاتمی پروژه اشتغال زایی که ایجاد نمیشود و تنها کارخانجات نیمه فعال لرستان هم مثل:کشت و صنعت ، یخچال سازی ، ژنراتور سازی ، چرم و پوست ، پارسیلون ، ماشین سازی و…یا به بخش خصوصی واگذار و ویران میشوند و یا تعطیل میشوند و قطعات کارخانه ها به نازل ترین، قیمت ها به فروش میرسند.
نرخ اشتغال و بیکاری یکی از مهمترین شاخصهای مهم و واضح برای نشان دادن توسعه و پیشرفت جوامع محسوب شده و عملکرد مسئولان و متولیان امر و موفقیت آنان در حوزه اشتغال و اقتصاد را بهخوبی نشان میدهد.در سالیان گذشته لرستان همواره در بین استانهای اول جدول بیکاری قرار داشته و این خود گواهی بر《عدم توسعهیافتگی》و《محرومیت》در این استان غنی و پرظرفیت است.لرستان هرساله جزء صدرنشینان جدول بیکاری کشور در آماری است که توسط سازمان آمار و اطلاعات ملی ارائه میشود.اما صدرنشیان و مدیران دستگاههای اجرایی که میتوانند، با ایجاد شغل و حمایت از تولید، در این ردهبندی تغییر ایجاد کنند، همچنان به کار خود ادامه میدهند.نمونه بارز این مدیران،《مدیرکل کار》،《تعاون و رفاه اجتماعی》لرستان است که پساز سالها ریاست در این منصب و اثبات ناکارآمد بودن شیوه مدیریتی وی در زمینه ایجاد اشتغال در استان، بر مرکب مدیرکلی نشسته و میتازد! دریغ از جوری همت برای ایجاد تغییر در وضعیت جوانان بیکار این استان! از سویی دیگر در《ادارهکل صنعت، معدن و تجارت》که ازجمله وظایف آن میتوان به جذب سرمایهگذار و حمایت از تولید اشاره کرد، با عدم حضور مدیر کل در سازمان وعلیالرغم تمام مأموریتهای اداری وحق ماموریتهای پنهانی کلان کدام سرمایهگذار برای سرمایهگذاری در استان جذب شده یا کدام ایده تجاری جوانان ما مورد حمایت قرار گرفته؟ تا شاید در کنار این حرکات تعدادی از جوانان ما نیز بر سرکار رفته و علاوهبر اینکه نان آور خانواده خود باشند، بتوانند با اشتغال چندین جوان دیگر، آمار بیکاری استان را پایین بیاورند! در شرایط امروزی اگر تعداد جوانان و خانوادههایی که به دلیل کمبود شغل از لرستان به استانهای صنعتی مهاجرت میکنند را به آمار خود اضافه کنیم، میبینیم که آمار بیکاری در لرستان سر به فلک کشیده و دیگر تا سالیان سال هیچ استان دیگری به گرد پای ما نمیرسد! آیا با مدیریتهای فعلی دستگاههای اجرایی حامی تولید ملی و جذب سرمایهگذار در استان که حتی ازگرفتن سهمیه برخلاف استانهای دیگر که برای دستگاههای تحت امر خود نیروی خدماتی جذب کنند عاجزند و از《امریه سربازی》استفاده میکنند و دردناک تر اینکه حتی معاونان و کارمندان خود را با سفارشات افراد مختلف سیاسی و غیرسیاسی انتخاب میکنند!میتوان امیدوار بود نرخ بیکاری استان لرستان در آینده تکانی خورده و وضعیت استان رو به بهبود برود! دستگاههای حمایتی مانند《صنعت، معدن و تجارت》در سیل اخیر به کدام تولید از رونق افتاده کمک کرد و به کدام مرد که از شرمندگی روی سر بالا کردن در مقابل خانواهاش را نداشت، کمک کرد که بتواند شغلی دست و پا کرده یا همان شغل سابق خود را ادامه دهد؟ آیا در استانی که سازمان نظارت جایگاه و پایگاهی ندارد و《سازمان بازرسی》همچنان در دسترس نیست! میتوان چند نرخی بودن محصولات و مایحتاج ضروری زندگی مردم را کنترل کرد؟ آیا وقت تغییر در مدیریت اداراتی مانند کار، تعاون و رفاه اجتماعی، صنعت، معدن و تجارت و ...که ارتباط مستقیم با ایجاد شغل و حمایت از تولید دارند، نرسیده؟ تا شاید با ایجاد شغل در استان، شاهد تغییراتی در احوالات جوانان این مرز و بوم باشیم وگرنه باید برای لرستان قهرمان بیکاری در کشور «دوات» بگیریم! سؤالی که باید پاسخ داده شود این است که آیا زمان تغییر مدیریتهای کلان در سطح استان نرسیده شاید با این تغییرات شاهد تغییرات در جایگاه لرستان در صدر جدول بیکاری کشور باشیم. مریم امرایی: هفته نامه شهاب آسمانی
مسئولان خدا قوت《لُرستان》صدرنشین مهاجرت و بیکاری! رییس سازمان مدیریت و برنامه ریزی لرستان پنجشنبه ۲۷ تیر ۹۸ آماری را مطرح کرد که تکان دهنده بود:《لرستان رتبه اول مهاجرت را در ایران دارد! و نرخ بیکاری در لرستان ۱۳/۵ درصد است! عمق فاجعه بیکاری در لرستان بیشتر از این حرفهاست و مرکز آمار ایران نرخ بیکاری در لرستان را ۱۶ درصد اعلام کرد! بیکاری، فقراقتصادی و مهاجرت در بلاد لُرنشین موج میزند و آمارهای غیر رسمی بیانگر این نکته است که تنها از شهر خرم آباد سالانه ۱۱ هزار نفر مهاجرت میکنند! (ماهنامه جهش نو، شماره ۲۶، صفحه ۲۸). دولتمردان و مسئولان ارشد لرستان چه راهبُردی برای کاهش نرخ بیکاری دارند؟ سالانه ۱۳ میلیارد مترمکعب آب از لرستان خارج میشود که فقط 1 میلیارد در لرستان ذخیره میشود چون حجم ۱۶ سدکوچک لرستان خیلی پایین است به همین خاطر ۹۰ % زمینهای لرستان دیم است! با اینکه لرستان گلوگاه انتقال نفت و گاز است و چاههای استخراج نفت در پلدختر و افرینه فعال است و ۷۵۰ کیلومتر لوله انتقال نفت در لرستان وجود دارد اما هیچ پالایشگاهی در استان نیست! متاسفانه وزارت نفت به لرستان خوراک پالایشگاه نمیدهد! نرخ مشارکت اقتصادی در لرستان ۳۶ % و از میانگین کشوری پایین تر است! درآمد سرانه در لرستان بسیار پایین و نرخ تورم بالاست. علی هادی چگنی رییس سازمان مدیریت و برنامه ریزی لرستان با بیان اینکه بنیاد مستضعفان پروژه های خود را در لرستان عملیاتی نمیکند افزود: لرستان به لحاظ زیرساخت مشکلات فراوان دارد و اگر زیرساختها مثل راه آهن، آزادراه و...ایجاد نشود《بخش خصوصی》در لرستان سرمایه گذاری نمیکند لذا مشوق های سرمایه گذاری و مالیاتی باید مورد توجه قرار گیرد.
بی تفاوتی نهایت شوربختی است. جامعه ای که ناآشنا به حقوق قانونی و اجتماعی خود باشد قطعاً با مشکل و شکست مواجه خواهد شد. انفعال و سکوت نمایندگان و مسئولان لرستان در عقب نگه داشتن آن از قافله پیشرفت و توسعه خیلی تاثیرگذار بوده مثلاً لرستان سال ۱۳۰۴ فرودگاه داشته که قدیمیترین فرودگاه غرب کشور است! سال ۱۳۱۶ درحالیکه خیلی از شهرهای ایران قطار ندیدند لرستان به شبکه راه آهن سراسری وصل بوده است. در دهه ۳۰ لرستان کارخانه سیمان و فارسیت داشته و صنایع یخچالسازی / پوشاک / پارسیلون / کشت و صنعت / چرم و پوست / ژنراتورسازی / ماشین سازی / داروسازی /نساجی و...قبل ازانقلاب در لرستان فعال بودند. سال ۵۶ لرستان دانشگاه دولتی داشته و یزد سال ۶۷ صاحب دانشگاه میشود! لرستان دارای دو مرکز آموزش سربازی ۰۲ و ۰۷ بوده که به علت پیگیر نشدن مسئولان لرستان، ۰۲ به تهران و ۰۷ سال ۷۸ به کازرون منتقل میشود! سال ۶۲ رییس مجلس (رفسنجانی) کلنگ پالایشگاه و پتروشیمی هفتم را درخرم آباد به زمین زد ولی به علت پیگیری نشدن توسط نمایندگان دوره سوم (علیمحمد سوری لکی و علی عنایت) که از۶۷ تا ۷۱ نماینده بودند، این طرح بزرگ صنعتی سال ۷۱ سر از اراک درآورد! متاسفانه این روال پَسرفت تا زمان حال ادامه دارد و می بینیم که آثار تاریخی و جاذبه های گردشگری لرستان مثل پُل گاومیشان، آبشار شوی و مناطق پُرآب الیگودرز به نام استانهای همجوار الحاق و ثبت ملی میشود.
بیشترین نرخ تورم ماهانه خانوارهای کشور مربوط به استان لرستان با ٥.٤ درصد افزایش! و کمترین نرخ تورم ماهانه مربوط به سیستان و بلوچستان با ٠.٧ درصد افزایش است. درصد تغییر شاخص کل نسبت به ماه مشابه سال قبل(تورم نقطه به نقطه) برای خانوارهای کشور ٤٨.٠ درصد میباشد. بیشترین نرخ تورم نقطه به نقطه مربوط به استان لرستان(٦٠.٨ درصد) و کمترین آن مربوط به استان فارس (٤١.٨ درصد) است؛ یعنی خانوارهای ساکن لرستان به طور متوسط ١٢.٨ درصد بیشتر از میانگین کل کشور و خانوارهای ساکن استان فارس به طورمتوسط ٦.٢ درصد کمتر ازمیانگین کل کشورنسبت به تیر ١٣٩٧ برای خرید یک «مجموعه کالا و خدمات یکسان» هزینه کرده اند. نرخ تورم دوازده ماهه منتهی به تیر ماه ١٣٩٨ برای خانوارهای کشور به عدد ٤٠.٤ درصد رسید. بیشترین نرخ تورم دوازده ماهه مربوط به استان کردستان (٤٨.٨ درصد) و کمترین آن مربوط به استان قم (٣٤.١ درصد) است!شکاف نرخ تورم دوازده ماهه استان ها در تیر ماه ١٤.٧ درصد است که نسبت به ماه قبل ١.٠ واحد درصد افزایش نشان میدهد.لرستان رکورد دار نرخ تورم، بیکاری و مهاجرت است و دولت از ۹۲ تا الان هیچگونه پروژه یا طرحی در لُرستان را افتتاح نکرده است!
لرستان مظلوم این روزها یکی از سختترین برهههای تاریخ چند دهه اخیرش را میگذراند. در پی تلاطمانی که نظام اقتصادی کشور را از آغاز سال ۹۷ گرفتار یک تنش تورمی ساخته، بیشترین آسیب و خسارات به گروههایی از مردم وارد شد که《سهمشان از داراییهای سرمایهای کشور اندک》و سهم هزینههای ضروری روزمره (همچون خوراک و مسکن) در سبد مخارجشان عمدهتر بوده است! در چنین شرایطی استانهایی همچون لرستان که بیشتر《گرفتار بلیه محرومیت》هستند، طبیعتاً سختترین ضربهها را متحمل شدهاند! نگاهی گذرا به اختلاف نرخ تورم در لُرستان و میانگین نرخ تورم کشور نیز این واقعیت را تائید میکند!هنگامیکه از میانه سال 97 گذشتیم سایه سنگین رکود نیز بر سر اقتصاد کشور افتاد! طبیعتاً بیشترین آسیب در مرحله نخست متوجه بنگاهها و مناطقی بود که از مرکز شبکه مناسبات تولید و تجارت کشور دور بوده و در حاشیه آن قرار داشتند! لذا اینبار هم لرستان که در طول دههها، بدلایل گوناگون بهره چندانی از توسعه و رشد اقتصادی نداشته و لاجرم به حاشیه شبکه روابط اقتصادی کشور راندهشده بود، در صف نخست مناطق آسیبپذیر قرار گرفت.اما انگار همه این بلایا کافی نبود و لرستان باید طعم تلخ خشم طبیعت را هم با بروز سیلابهای سهمگین میچشید، تا اندک بضاعت سرمایهای این مردم و《زیرساختهای نحیف و توسعه نیافته لُرستان》نیز طعمه سیل شود! خلاصه کنم، حال هیچکس خوب نیست! تورم، بیکاری، از دست رفتن سرمایهها و امکانات زیرساختی، همه منجر به انباشت تنشهای روانی و اجتماعی، زیر پوست لُرستان و در تار و پود زیست روزمره مردم شده است. در چنین شرایطی طبیعی است که هر اختلافنظر یا سوء تفاهم کوچکی، مثل جرقهای در انبار باروت، سبب برانگیختن خشم و نزاع شود!چنین پدیدهای هر چند در سطح روابط عادی و عمومی جامعه نیز آسیبزاست، اما اگر مدیران، مسئولان و شخصیتهای مرجع اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را مبتلا سازد، میتواند در فضای مستعد ناآرامی و تنش استان، منجر به بروز سونامیهایی از قهر و منازعه اجتماعی شود و اثرات مخرب جبرانناپذیری داشته باشد!شخصاً بهعنوان کسیکه در فضای مسموم خبری و رسانهای اخیر استان، خود و همکارانم، آماج تهمت و توهین بودیم و طعمه باجخواهی برخی رسانههای زرد و اجارهای شدیم، فکر میکنم، حتی اگر به فرض محال در شرایط عادی، جواب های، هوی بود. امروز و با توجه به شرایط خاص استان و برای تمام کسانیکه به هر شکل و دلیل، مسئولیتی در حوزه توسعه لرستان دارند، قطعاً جواب های، هوی نیست! امروز باید همه ما با همدلی، گذشت و《تلاش برای تقویت درک متقابل》بدنبال حل مشکلاتی چون مرتفع کردن بحران اشتغال جوانان، ارتقای کیفیت خدمات عمومی و حمایتهای اجتماعی، برای کاهش آسیب در سطح جامعه، رفع موانع تولید برای احیای قدرت خرید مردم، و درنهایت و شاید از همه مهمتر حفظ و ارتقای سرمایه اجتماعی باشیم.باید هشیار بود که ادامه این وضع نامساعد میتواند منجر به《تشدید روند مهاجرت نخبگان》و《نیروهای مولد از لرستان》شود و در این صورت، بهم پیوستن ضعفهای زیرساختی و فقر سرمایه انسانی، گره توسعهنیافتگی استان را کور خواهد کرد! مشخصه اصلی بخش خصوصی، توانایی خلق ارزش و ایجاد موقعیتهای همافزایی با اتکا بر دانش و خرد جمعی و البته استفاده تفاوتها اعضای جامعه بهعنوان محرکی برای تعامل و همکاری بیشتر است.بخش خصوصی لرستان نیز با سلاح و سرمایه همین توانایی و با تعهد و التزام به حفظ و تقویت فضای همدلی و اتحاد، آماده است تا در کنار مدیریت ارشد سیاسی استان، مسئولیت اجتماعی خود را در کاهش آلام مردم سرافراز و مظلوم لرستان در این بُرهه حساس ایفا کند و در برابر گشودن مسیر بهبود فضای کسبوکار و رفع موانع تولید از سوی مدیران حاکمیتی، دو گام در مسیر افزایش تولید و اشتغال استان بردارند.بخاطر داشته باشیم، لرستان و مردمش، گرچه یکی از《مظلومترین اقوام ایرانزمیناند》اما سرافرازان و راستقامتان سختترین آزمایشهای تاریخی این کشور نیز بودهاند و این افتخار جز با اتکا به فرهنگ همدلی و همیاری در روزهای سخت به دست نیامده است.دکترحسین سلاح ورزی
لُرستان دومین استان خسارت دیده از جنگ است و با 3 استان جنگ زده هم مرز بوده و 6500 شهید و 50 هزار رزمنده در جنگ داشته است. خرم آباد با 144 حمله هوایی و 12 بار موشکباران《پنجمین شهر ایران》از لحاظ حمله هوایی و خسارت است که 2354 نفر در آن حملات شهید شدند!《روستای صاحب الزمان》خرم آباد 76 شهید، 350 جانباز و 700 رزمنده دارد کدام روستا در ایران چنین جانفشانی هایی برای دفاع از مملکت کرده؟ چرا چنین مردمانی بعد از گذشت 4 دهه از انقلاب رکوردار بیکاری، فقر، مهاجرت و کمبود امکانات هستند؟ چرا مسئولان و نمایندگان این دردهای لُرستان را فریاد نمیزنند؟ چرا دولت و مجلس به فکر لُرستان نیست؟ چرا در خرم آباد افراد غیربومی را استخدام ادارات میکنند؟
نتیجه تحقیقات کارشناسی نشان میدهد که کارهایی که در اجتماع به حالت خلاف و ناهنجاری صورت میگیرد نه اَمری غیرطبیعی و نه نالایقی مردم است بلکه دست اندرکاران، تمام کلیات این کارها را تحت کنترل و به روش دلخواه تنظیم مینمایند تا بلکه انرژی و رمق مردم گرفته شود مثلاً مسکن که امروزه مشکل طبقه کارگر و ضعیف و نوخانه ها هست با یک مدیریت خیلی ابتدایی میتوان آنرا رفع کرد اگر زمینهای کشاورزی بین این شهر تا آن شهر را در نظر بگیری اگر یک هزارم یا یک پنج هزارم زمین را اختصاص به تنها کسانی که ضعیفند و درآمد ندارند بدهند و حتی پولش را هم بگیرند و با وام اندک و کمک نیروهای جهادی کمک کنند این مشکل حل میشود ولی اینکار نمیشود تا مشکل باشد و بیشتر هم بشود مابقی کارها نیز به همین صورت آموزش عمومی، جمع آوری سرمایه های سرگردان، کم کردن شکاف طبقاتی، تنظیم ناهنجاریها، اقتصاد ملتی و عمومی و یکسری کارها ولی ما فقط گوش میکنیم اونها هم شعاری که به مرحله عمل نمیرسه را سر میدهند. وقتیکه دائماً آب را از کهگیلویه، بختیاری و لرستان به کویرمرکزی انتقال میدهند جمعیت لُرها هم بدنبالش به کویر میرود و بعد از مدتی《فارسیزه》و《فارس زده》میشود و دیگر هویت لُری و منافع بلادلُرنشین برایش اهمیتی ندارد به این صورت روز به روز بر جمعیت وقدرت فارسها در کویر افزوده میشود! بجای اینکه لُرها به انتقالات آب اعتراض کنند و بجای مهاجرت در شهرهایشان بمانند و با مطالبه گری آنها را رونق ببخشند و آباد کنند ساده ترین کار یعنی《مهاجرت به کویر》را میپذیرند و جا خالی میکنند برای عربها و کردها! همین الان تمام معادن و صنایع جانمایی شده در کویرمرکزی منافعشان به جیب همان شهرهای کویری میرود و ما مجبوریم حتی با قیمت بیشتر از ارزش محصولات آنها را بخریم ولی در مورد آب متاسفانه با واژه ملّی بودن چپاول آنرا توجیه میکنند!!!
آب الیگورز لُرستان را به قُم انتقال دادند و در کویر قُم《بزرگترین نیروگاه آبی》را تاسیس کردند! بعد در گلپایگان با همان آب انتقالی《سد کوچری》را ساختند! در قم《دریاچه گردشگری ۸ هکتاری جوان》را ساختند و در کَهک قم دارند برنجکاری میکنند! در لُرستان اجازه احداث مجتمع پرورش ماهی نمیدهند اما در کویرقُم خاویار تولید میکنند! کُل زمینهای گلخانه ای لُرستان ۸۰ هکتاراست اما در کویر یزد ۱۵۰۰ هکتار!!! از زمان محمدعلیشاه قاجار دارند از مسجدسلیمان نفت استخراج میکنند و دلارهای نفتی خرج بُرجسازی در تهران میشود! کارخانه تُن ماهی هایلی در اصفهان تاسیس شده که نه آب دارد نه دریا! کُهگیلویه روزانه به اندازه امارات نفت تولید میکند اما فقیرترین استان ایران است! ۶۴% تسهیلات بودجه مملکت فقط در تهران خرج میشود! 45% صنایع ایران در تهران است! تمامی صنایع آبخواه ایران در کویرمرکزی مُستقر شدند! صنایع فولاد و ذوبآهن در تمام دُنیا در کنار سواحل استقرار دارند اما در ایران صنعت فولاد درشهرهای خشک کویرند! اگر این استعمار و استثمار نیست پس چیست؟ منابع آب و نفت بلادلُرنشین را به کویرستان منتقل میکنند و سهم مردم لُر را هم با تحقیرسیستماتیک، جوک نژادی، بیکاری، مهاجرت و فقراقتصادی میدهند! به هرکسی که به این استثمار اعتراض کند مثل علیمردان خان انگ تجزیه طلب، راهزن و عامل بیگانه میدهند! کار استعمارگر همین غارت مستعمره است! استعمارشرقی به مراتب بدتر از استعمارغربی است!
سد کارون 4 که بزرگترین سد ایران است در شهرستان لُردگان بختیاری قرار دارد ولی اگر بروید بررسی کنید دارند به تمام روستاها با تانکر آبرسانی میکنند!!! تمام مدیریت سدهای استان بختیاری در دست《شرکت آب منطقه ای اصفهان》است! که بزرگترین توهین به شعور بختیاریهاست! هدف فقط توسعه لِجام گسیخته شهرهای کویری است و بس!!! در شهر ایذه خدا شاهده آرزوی یه حمام درست حسابی به دل مردم مانده یا آبها دائماً قطع هستند یا کم فشارند! ایذه وسط 3 سد بزرگ است ولی بهش آب نمیدهند! فاصله ایذه تا《سد کارون سه》فقط 15 کیلومتر است و تا کارون چهار فقط 60 کیلومتر و تا سد شهیدعباسپور 45 کیلومتر است ولی چون ایذه لُربختیاری هستند به عَمد مردم را در بی آبی و محرومیت گذاشتند نزدیک 80% جوانان تحصیلکرده ایذه در بیکاری و نداری به سر میبرند!
رواج شاهنامه و کوروش پرستی بین لُرهای بختیاری زمان پهلوی دوم در جهت یکسان سازی فرهنگی صورت گرفته و با شیوع رسانه های شنیداری و دیداری به اوج خود رسید و همه نوع تلاشی برای ترویج این کتاب انجام دادند مردم لُر بجای اینکه《پیگیر مطالبات اقتصادی》و《رونق صنعت و کشاورزی و گردشگری》باشند از همه چیز خود گذشتن و شاهنامه خوان فارسها شدن! شمایی که جوانانتان در فقر و تنگدستی به سر میبرند و به غربت مهاجرت کردن چه به شاهنامه خوانی؟ مردم لُر بخاطر بیکاری و نبود کار و سرمایه آواره شهرهای اصفهان و تهران و شیراز شدند آنوقت عده ای سنگ افسانههای و شخصیتهای خیالی شاهنامه و کوروش را به سینه میزنند! چرا فقط در خوزستان اجازه شاهنامه خوانی داده میشود آنهم توسط لُرهای بختیاری؟ هیچ قومی به اندازه لُرها به شاهنامه علاقهمند نیست ولی ماحصل این علاقمندی برای لرها چه بوده؟ غیر از اینکه امروزه《فهم و شعور اجتماعی》لُرها توسط همین فارسهای نژادپرست به سخره گرفته میشود؟ غیر از اینست که سوژه جوکهای نژادی و مضحکه اوقات فراغت فارسهای تازه به دوران رسیده شدید؟ غیر از اینست با این همه نفت و آب و معادن در《شاخص فلاکت》رتبه اول نصیب لُرها شده؟ لرها ایرانیتر از همه اقوام بوده و تعصب همه را میکشند ولی مُزدشان توهین/تمسخر/فقر/بیکاری/مهاجرت وآوارگی بود! تعصب فارس را کشیدن چه سودی برای جامعه زجر کشیده لُر دارد؟ استانهای کویری که محتاج آب ما هستند همه صنعتی و ثروتمند شدند نمیدانم با این همه تضاد چطور کنار بیاییم؟ نمیدانم وقتی همه بدنبال کار و سرمایه هستند چرا ما تعصب《مشاهیر خراسان》را میکشیم که شهروندانش، لُرها را جدا از خود میدانند! لُرهایی که غَم کوبانی سوریه و مسلمانان میانمار و شیخ زکزاکی نیجریه را میخورند چرا هیچ واکنشی نسبت به غارت چندین باره آب بختیاری به کویراصفهان نشان نمیدهند؟
مردم و نمایندگان لُرستانات اگر نمیتوانند جلوی غارت منابع لُرستانات را بگیرند حداقل درصدی را طلب کنند تا با آن حداقل امکاناتی برای منطقه محروم فراهم کنند! من مدت پنج سال ساکن مسجد سلیمان بودم از سال ۶۶ تا ۷۲ شهری بسیار فقر زده، محروم، بیکار و فاقد امکانات است درحالیکه 112 سال است که از مسجدسلیمان نفت استخراج میکنند! اگر موقع استخراج نفت، با چانه زنی فقط《سهم قیر》این چاهها رو طلب میکردند الان با همان فروش قیر، منطقه آباد شده بود این اتفاق در خیلی از مناطق لُرستانات درحال وقوع است، مثلا معدن بُنیاد در شهرچگنی لُرستان با برداشت بی رویه از معادن سنگ، چهره محیط زیست منطقه را نابود کرده و تاکنون یک ریال برای آبادانی منطقه خرج نکرده! حتی چهار تا درخت بجای این همه درخت که نابود کردند نکاشتند و پولهای کلان برداشت از معادن سنگ در تهران و اصفهان سرمایه گذاری میشود. لُرستان 70% سنگ ایران را تولید میکند اما سنگ را بصورت خام و کیلویی میفروشند و کارخانجات بُرش سنگ در قُم و اصفهان هستند!
چه زمانی باید《وزیر لُر》داشته باشیم؟ بیش از 80 % بودجه عمرانی کشور و همچنین امتیازها در وزارتخانهها توزیع میشود که هرچقدر سهم نیروهای یک استان در دولت بیشتر باشد《سرعت توسعه وپیشرفت》در آن استان نیز بیشتراست این درحالی است که شرط دستیابی به پستهای ملّی، کسب پستهای استانی در ابتدا و یا نیمه راه کارمندی یک فرد است، اما در لرستان اگر به همین منوال طی شود و پستها فقط در بین افرادیکه به پایان عمر مدیریتی خود میرسند تقسیم شود، در آیندهای نه چندان دور این استان فاقد حتی مدیران میانی در وزارتخانهها و مراکز و سازمانهای ملّی است؛ این یعنی《خود تحریمی یک قوم》از اعتباردو سهم از دولت مرکزی، که بلادلُرنشین دچار آن شده است!
کارنامه سفید سیدموسی خادمی: اگر مردم لُرستان دکتر صابری را با زیرگذرهای کج و قناسش بخاطر میآورند! اگر با دیدن مُدبه کوه که بعدها بام خرم آباد نام گرفت یاد دکتر دهمرده بخاطرمان خطور میکند و اگر با عبور از زیرگذر گلدشت یادی از مهندس بازوند میکنیم اما هیچ نماد و نشانهای پیدا نمیشود که سالها بعد با دیدن آن بخاطر بیاوریم زمانی استانداری بنام سیدموسی خادمی بر صندلی مدیریت اجرایی لُرستان تکیه زده و ثمره مدیریتش فلان پروژه یا حتی فلان جهتگیری مثبت بوده است! کارنامه سیدموسی خادمی《سفید》است 7 ماه از سیل ویرانگر لرستان میگذرد ولی هنوز جاده《ویسیان_معمولان》که دچار خسارت شده هنوز پروژه تغییر واریانت این جاده در مرحله برگزاری مناقصه گیر کرده است! در جریان سیل حدود 8 هزار میلیارد تومان خسارت در حوزه زیرساختها به لُرستان وارد شد ولی هنوز هیچکاری برای ترمیم خرابیها انجام نشده و هنوز سیل زدگان معمولان و پلدختر زیر چادر زندگی میکنند!!!
بهزاد نبوی فعال سیاسی اصلاحطلب در مصاحبه با سایت خبری الف گفت: دولت طبق قانون اساسی 20 % اختیارات اداره کشور را در دست دارد و 60 % ثروت ملّی در اختیار چهار نهاد: ستاد اجرایی فرمان امام/ قرارگاه خاتم/ آستان قدس/ و بنیاد مستضعفان است که هیچیک از اینها ارتباطی با دولت و مجلس ندارند!
نرخ بیکاری در استانهای لُرستان، ایلام، چارمحال بختیاری و کُهگیلویه بویراحمد خیلی بالاست! تورم به 40 % رسیده و زیرساختهای مناسب برای《اشتغال جوانان》وجود ندارد و گرفتار پاشنه آشیل همه ماجراها《تحریم》است! چالز داهیک در کتاب《قدرت عادت》چه زیبا به توصیف اسیر شدن ذهن انسان در حلقه عادت میپردازد! شنیدن روزانه اخبار اختلاسهای چندهزار میلیاردی/ مهاجرت جوانان نخبه از کشور/ تاکیدات کلی و بدون نگاه علمی مسئولین به دغدغههای اجتماعی/ انتشار آمارهای بیکاری در سایه بی توجهی مسئولین/ افزایش روزافزون آلودگی و جمعیت تهران بدلیل مهاجرت جویندگان کار/ تعطیلی صنایع وکارخانجات/ بگیر و ببندهای سیاسی واقتصادی و...بسیاری از مسئولان را گرفتار عادتی بنام《بیتفاوتی》و《پوست کلفت شدن》در برابر مشکلات کرده است! خُرم آنکس که در این محنت گاه_خاطری را سبب تسکین است!
آن دسته از نژادپرستان بی هویتی که به ما لقب قومگرا میدهند باید بدانند قومگرایی یعنی زیرپا گذاشتن اصل 15 قانون اساسی، ماده 30 حقوق کودک، ماده 27 میثاق حقوق مدنی و ندادن حق تدریس زبان مادری و تنها رسمیت بخشیدن به فارسی و تحمیل آن از طریق رسانه به غیرِفارسها! قومگرایی یعنی تخریب چندین ساله هویتهای ترکی، گیلکی و لُری از طریق جوکهای نژادی و توهینهای مکرر در صدا وسیمای میلی! قومگرایی یعنی طی 2 سال متوالی افزایش 80 درصدی بودجه استانهای فارس نشین کویری چون سمنان و یزد! قومگرایی یعنی نفت و گاز و آب بلادلُرنشین در اصفهان و قم و کاشان به صنعت تبدیل کردن و لُرها را در فقر نگهداشتن تا به مهاجرت اجباری به کویر روی آورند! قومگرایی یعنی سرزمین سرسبز لُرها را خشک کردن و انتقال آب آنها برای سرسبز کردن کویر فارسها! قومگرایی یعنی کودکان لُر زمستانهای طولانی را تحمل کنند ولی در تابستانها تشنه بمانند و در گوششان فرو کنند آب کم است اما در تهران دریاچه مصنوعی 7 هزار هکتاری با آب شیرین راه اندازی کنند و در قم دریاچه مصنوعی 7 هکتاری جوان را با آب الیگودرز لُرستان بسازند! قومگرایی یعنی 65% کل تسهیلات بودجه کشور فقط در تهران خرج میشود! قومگرایی یعنی تاكنون يک رئيس جمهور غيرفارس نداشتيم (روحانی و احمدی نژاد سمنانی_خاتمی یزدی_رفسنجانی کرمانی). قومگرایی یعنی از 18 وزیر کابینه 16 وزیر فارس هستند! قومگرایی یعنی نفت را زیر پای مردم لُر شهرهای: مسجدسلیمان، گچساران، پلدختر، دهلُران خارج کردن و پولش را در اصفهان و تهران و یزد و...خرج کردن! قومگرایی یعنی نفت در بلادلُرنشین باشد اما پالایشگاه و پتروشیمی و صنایع شیمیایی در تهران، تبریز، اصفهان و شیراز باشد! قومگرایی یعنی کُهگیلویه روزانه به اندازه کشور امارات نفت تولید میکند اما فقیرترین استان ایران است! قومگرایی یعنی آب کوهرنگ بختیاری را به کویراصفهان منتقل کنند ولی خود مردم با تانکر آب میخرند! قومگرایی یعنی سالی 12 میلیارد مترمکعب آب از لُرستان به خوزستان میرود اما 90% زمینهای کشاورزی لُرستان دیم است! قومگرایی یعنی متراژ تمام شهرکهای صنعتی لُرستان به اندازه یک شهرک صنعتی یزد نیست! و این سیاست نژادپرستان است که سالهاست با تغییر جای متهم و شاکی برای تزریق حس گناه به مردم تحت ستم خود را اهل حق و مردم معترض را پان و قومگرا مینامند تا زمینه سرکوب آنها را فراهم آورند تا با راحتی بیشتر، ثروت آنها را چپاول کنند.
سالی 12 میلیارد مترمکعب آب فقط از لُرستان به خوزستان میرود! حالا چارمحال بختیاری و کهگیلویه بویراحمد را هم حساب کنید که سالانه چندین میلیارد مترمکعب آب از بلادلُرنشین به خوزستان سرازیر میشود و تماماً به سمت زمینهای عربها میرود که سالانه چندین بار کشت میکنند و جالب اینکه بیشترین دشمنی و کینه را هم نسبت به لرهایی دارند که تمام منابع آبشان بدون ریالی بصورت مفت به خوزستان میرود! 90% زمینهای کشاورزی لُرستان دیم است و هیچ سد بزرگی ندارد! وقتیکه اصفهانیها انفعال و بیتفاوتی مناطق لُرنشین را می بینند باید بفکر الحاق مناطق پرآب کوهرنگ بختیاری و الیگودرز لُرستان به اصفهان باشند! تا زمانیکه لُرها به بیکاری اعتراض نکنند و پیگیر مشکلاتشان نباشند هیچ اتفاقی برای حل معضلاتشان صورت نمیگیرد! مردمان لُر بجای شاهنامه خوانی، کوروش پرستی و گذشته گرایی، پیگیر مطالبات اقتصادی باشند چون امروز هویت یعنی《اقتصاد》مردم ایران همه چیز را از دریچه اقتصاد میبینند و به اصالت، انسانیت و آدم بیآلایش هیچ اهمیتی نمیدهند!!!
بهار ۹۸ وقتی بارانهای گسترده در بلادلُرنشین شروع شد تمام مناطق عرب نشین در جنوب خوزستان بشدت بخطر افتادند! اهواز فقط چندمتر با خطر سیل فاصله داشت که آب از کارون وارد شهر شود! شوش، صیدعباس، الهایی و الوان که بخیال خودشان مرتفع تر بودند کاملاً بخطر افتادند! وحشت وجود اعراب را گرفته بود و دیگر کُری خواندنشان درفضای مجازی بکلی قطع شد و فهمیدن که خیلی آسیب پذیر هستند! مناطق بالادستشان تماماً متعلق به لُرها بود نتیجه اینکه اعراب علیرغم گُنده گوزی اینستاگرامی آنهم نه بخاطر شهامت خودشان بلکه بخاطر تزریق دلارهای عربستان و داعش اجاره ای، در عین حال بسیار آسیب پذیر هستند و خرجشان فقط《باز کردن دریچه یک سد》است! اگر لُرها در بالادست دریچه فقط یک سد را برای چند ساعت باز کنند کل مناطق عرب نشین که در جلگه زندگی میکنند میرن زیر آب!!! گُنده گوز بعدی پان تورچها هستند که بصورت سازمان یافته توسط سرویسهای امنیتی باکو و آنکارا تغذیه و پشتیبانی میشوند که بصورت اهرمی برای عدم دخالت ایران در ترکیه و جمهوری آذربایجان حمایت مالی_رسانه ای میشوند! حجم کینه و نفرت درحال انتشار ترکها برآمده از سالها تحقیر فارسهای تهران است که امروزه عقده گشایی شان نه تنها فارسها بلکه تمام اقوام ایران را دربر گرفته و به مثابه یک سگ هار پاچه همه را میگیرند تا حقارت تاریخیشان را تسکین دهند! حکومت همه نوع باجی به ترکها میدهد تا آنان را راضی نگه دارد اما تب نژادپرستی همچنان در تبریز بالاست بطوریکه به غریبه آدرس نمیدهند یا محصولات و کالاهای ساخت نواحی غیرترک نشین را نمیخرند! در رسانههایشان ردپای انواع توهینها به اقوام دیده میشود! دائماً از منابع و معادن آذربایجان حرف میزنند اما《یک قطره نفت وگاز》ندارند و منبع درآمدشان تنها تجارت کفش و فرش است! ترکها علیرغم تهدید به تجزیه طلبی اگر جدا شوند با قطع نفت و گاز باید کشک بسابند و مثل اجدادشان پوست گوسفند بفروشند و بیشتر از مغولستان پیشرفت نخواهند کرد! اگر بنا باشد پان تورچها در فضای گمنام مجازی همچنان به توهین ادامه دهند باید کالاهای ساخت ترکها را تحریم کنیم! چرا باید نفت از شهرهای لُرنشین: مسجدسلیمان، گچساران، پلدختر، دهلُران، اندیمشک، رامهُرمز، هفتگل و...استخراج شود ولی با صرف ۸۰۰ کیلومتر در پالایشگاه و پتروشیمی تبریز به فرآوری برسد؟ چرا مافیای ترکها در تمام پالایشگاهها و پتروشیمی های کشور شاغل باشند و علیه لرها دشمنی کنند؟ چرا مسئولان ترک شاغل در تهران تمام سرمایه بانکهای پایتخت را با لابی و رانت فقط در شهرهای ترک نشین بکار میگیرند؟ چرا تمام کارکنان پتروشیمی خرم آباد تُرک تبریز هستند؟ آیا لُری در تبریز مشغول بکار است که ترکها به هرکجا از ایران دلشان بخواهد مهاجرت میکنند؟ مردم بلادلُرنشین باید با ترکها و عربها مثل خودشان رفتار کنند چون گویا حرف زور و نژادپرستی متقابل را بهتر میفهمند چون ترکها فرادست پرست و فرودست ستیز هستند. درحالیکه موقعیت جغرافیایی و منابع لرستانات عالی و بی نظیر است اما تمامی سرمایه لُرها از قبیل نفت و آب خرج عربها، ترکها و فارسها میشود! این با عدالت خداوندی در تضاد است. آنها سکوت لرها را تعبیر به ضعف کردند و بجای قدردانی از ولی نعمتشان طبق خصیصه نمک نشناسی به گستاخی روی آوردند لذا باید مثل خودشان مقابله به مثل شود.
در این بُرهه زمانی بهترین کار فعالان رسانه ای لُر آگاه کردن مردم بلادلُرنشین از حقوق آبی شان است که از سالها پیش شهرهای کویری بصورت مجانی دارند آب میبرند و تاکنون ریالی بابت انتقال آب به استانهای محروم لُرنشین پرداخت نکردند!!! ابتدا باید کشاورزی منطقه سهم آبش را با ساخت سد و کانال کشی بگیرد تا کشاورزی که رکن اصلی اقتصاد روستاها و شهرهای لُرستانات است مدرنیزه شود چون کلید رهایی از فقر پیشرفت در تولیدات کشاورزی است آن هم فقط با مدیریت و حفاظت از منابع آبی بدست خواهد آمد! متاسفانه لُرها هنوز به مزیتهای قومی خودشان واقف نیستند! آیا نماینده اصفهان《دکتر عابدی》باید بگوید در مقابل آب پول بگیرید؟؟؟ چرا نمایندگان شهرهای فقیر لُرتبار تا حالا هیچ صحبتی از حقآبه و پولی بابت انتقالات آب در مجلس نکرده اند؟ این واقعاً خیلی تاسف بار است که تاکنون از طرف نمایندگان، مسئولان و مردم شهرهای لُرنشین هیچ ادعایی در مقابل آبهای انتقال یافته به کویرمرکزی نداشته ایم!!! اگر بابت هر لیتر آب انتقالی فقط 1 ریال به استانهای لُرنشین پرداخت شود اقتصاد آنها را متحول میکند! نماینده دزفول در پی ثبت ملی آبشار شوی و دریاچه گردشگری تمی لُرستان است اما دریغ از بلند شدن یک صدای اعتراض از طرف مسئولان و نمایندگان لُرستان!!! تا زمانیکه لُرها منفعل و بیخیال هستند مطمئن باشید یک ما دو نمیشود!
دبیرستان《صنعتی ارتش》زمان پهلوی دوم در مسجدسلیمان ساخته شد. یک هنرستان مجهزی که در دنیا نمونه آن فقط در《شفیلد انگلیس》بود که هزاران دستگاه برای قطعه سازی، مکانیک، الکترونیک، جوش تیگ و میگ و...داشت و با سوم راهنمایی برای ادامه تحصیل استخدام میکرد و دارای حقوق، بیمه، خوابگاه، کتابخانه و امکانات عالی با نظارت بالا بود. هنرستان صنعتی مسجدسلیمان در جوار کارخانجات تانک سازی شهید فرخ نیا (هخامنش سابق) بود. فقط مرکز زبانش بالای ۳ هزار عنوان کتاب برای یادگیری زبان داشت و صدها دستگاه مخصوص که متعلق به آزمایشگاه زبان بود. وقتیکه دانشگاه آزاد مسجدسلیمان افتتاح شد با درخواست حدود سی دستگاه از آنها را به دانشگاه آزاد مسجدسلیمان انتقال دادند. ارتش عراق سعی میکرد مجموعه پادگان و تانک سازی را بمباران کند ولی موقعیت عالی مسجدسلیمان مانع از خسارات میشد. متاسفانه بعلت عدم پیگیری نمایندگان و مسئولان مسجدسلیمان دستگاههای هنرستان صنعتی را فروختند و جمعش کردند درحالیکه یک امتیاز خوب برای شهرمسجدسلیمان بود. مشابه همین اتفاق درخرم آباد اُفتاد و مرکز آموزش ۰۲ را به تهران و مرکزآموزش ۰۷ را به کازرون منتقل کردند دریغ از بلندشدن صدای اعتراض یک نماینده و مسئول درلُرستان! مجتمع صنایع نظامی دورود را هم دارند به اصفهان منتقل میکنند و اگر مردم و نماینده بروجرد اعتراض نمیکردند پادگان مهندسی بروجرد را هم به تهران انتقال میدادند! مردم و نمایندگان لُرستان بیتفاوتند و نمیدانند با انتقال این مراکزآموزشی، پادگانها و مجتمع های صنعتی دارند چه ظلمی به نسل آینده میکنند! همین که آمار خلاف بالا رفته و محتویات ماشین را سرقت میکنند یا کیف قاپی میکنند یا آمار دزدی از منازل بالا میرود یا درب فلزی چاه فاضلاب را میدزدند تماماً مثل یک مجموعه بهم ربط دارند که منتج از بیخیالی مردم و مسئولان ماست که تنها دغدغه شان گرفتن حقوق ماهانه است!!! خرم آباد در بمباران هوایی رتبه پنجم را دارد اما نمایندگانش هیچوقت از تریبون مجلس از دولت نخواستند که جبران مافات کند اما دزفول و کرمانشاه از همین مزیت استفاده کردند و کلی امتیاز گرفتند!
پرویزشاپور: خون هر چهار نژاد اصلی بشر《قرمز》است! هجم توهمات یک ملت وقتی بیکران میشود افیونی بجان جامعه میافتد که هیچ جوری نتوان آنرا علاج کرد! هفتم آبان را بزور مصادف با روز کوروش دارند جا میزنند! هرچند چنین روزی هیچ جا ثبت نشده! یک سوال از《پان پارسهای نژادپرست》اگر وجود، عُرضه و شهامت دارید! بجای پریدن از نرده های قبر کورشی که مُرده توش نیست بروید اول کشور را از یوغ نابرابری، بیکاری و فقر برهانید! اگر آزادیخواه هستید بروید دزدان و اختلاسگران را دستگیر کنید! بُزدِلان الکی خوش مشنگ! از کوروش هزاران جمله نقل میکنند آنهم جملاتی که انگار در خیابان جُردن تهران سال ۱۳۹۸ کوروش زندگی میکرده! میگویند کوروش به کشوری هجوم نبرد جزء برای رهانیدن مردم آن کشورها از ظلم حاکمانشان! بعد درجای دیگر میگویند کوروش بعد از فتح ممالک شاهان آنرا نمیکشت و به آنها اجازه میداد بر سر قدرت باقی بمانند! اگر کوروش برای رهانیدن مردم از ظلم شاهان بپا خواسته بود پس چرا شاهان را بعد از شکست دادن از قدرت خلع و مجازات نمیکرد و جزء افراد خود قرار میداد؟ شما خود را جای آن مردمان قرار دهید و بگویید آیا عادلانه است مثلاً آمریکا به منظور رهانیدن مردم عراق از دست صدام به عراق حمله کند و بعد از فتح عراق همان صدام را حاکم کند؟ از ایران باستان چه آثار علمی مکتوبی بجا مانده؟ هفته نامه «اشپیگل» چاپ آلمان در شماره 28 سال 2008 نوشته ای به نام «فرمانروای قلابی صلح» به قلم ماتیاس شولتس منتشر کرده است در این نوشته نویسنده میگوید: کوروش پیام آور صلح و حقوق بشر نبوده و یکی چون دیگر دیکتاتورهای زمان خویش بوده و دراین راستا منشور حقوق بشر کوروش را یک «سند تبلیغاتی» میخواند. از هخامنشیان تا حمله اعراب یعنی طی ۱۲۰۰ سال هیچگونه اثرعلمی، ادبی یا فلسفی مکتوبی دیده نمیشود دکترهمایون کاتوزیان، استاد تاریخ دانشگاه آکسفورد: این ادعا که حکومتهای باستان ما آثار مکتوب زیادی در زمینه های مختلف علمی، فلسفی و ادبی از خود برجای گذاشتند اما اعراب این آثار را تمامأ سوزاندند افسانه ای بیش نیست! مقبره و آرامگاههای ایلامی در کنار تخت جمشید که همان زمان توسط اقلیت خائن و دزدان عتیقه با خاک یکسان شدند و اجساد مومیای شده توسط دانشگاه شیکاگو به امریکا بردند منبع از کتاب: تخت جمشید نوشته اشمیت در سال ۱۳۴۲ که بنگاه فرانکلین آنرا چاپ کرد.
انسانهای سیاهپوست درآمریکا به بردگی کشیده شدند و برای همین بردگی《قانون》وجود داشت تا از حقوق《مالکان بردهها》حمایت کند و به خرید، فروش، شکنجه وکشتار آنها وجههای مُتمدنانه ببخشد واگر نبود مبارزات بزرگمردان معتقد به《انسانیت》ریشه این باورها خشکانده نمیشد! هیتلرنازی وهمفکرانش نیز به نام《برتری_نژادی》میلیونها انسان را به کام مرگ فرستادند تا امپراطوری نژادبرتر را درجهان حکمفرما نمایند! بعداز اینها بود که عالمان غربی برای دفاع از حقوق《اقلیتهای نژادی_قومی_دینی》قوانینی را وضع نمودند و به آنها حق حیات همچون اکثریت دادند بلکه از آن هم فراتر! به گونه ای که اکنون در این کشورها سخنرانی، نوشتن، رسم کردن و حتی اشاره به نژاد یا زبان یا دین"《کثریت》با عنوان《دفاع》از آن نوعی《نژادپرستی》محسوب میشود و قائل به آنرا در پرتگاه سقوط اجتماعی قرار میدهد! اما اقلیتها به عکس، حق دفاع از زبان، دین، نژاد یا قومیت خود را برای《بقا》دارند و هیچکس نیست که آنها را متهم به《قومیتگرایی》یا《نژادپرستی》یا تضعیف اتحاد_ملی نماید! در کشور ما اما برای اقلیتها پاشنه آشیل هر تهمتی، سخن از《خویش》است. اگر اقلیتی سخن از اصل ۱۵ قانون اساسی مبنی بر آموزش به زبان مادری نماید قومیتگراست! اگر کسی برای بقای فرهنگ درحال استحالهاش در فرهنگ غالب حرفی بزند نژادپرست است! اگر کسی از تاریخ و تمدن خویش سخن براند متهم به زیرسوال بردن تاریخ کشور میشود و انگار او که اقلیت است جزوی از تاریخ این کشور نیست! اگر کاسه صبر کسی از تبعیض در استخدامها سر برود و داد بزند؛ جواب میشنود که: اینقدر در خشخاش اختلافات مَته نزن و بگذار مردم زندگیشان را بکنند! و منظور از مردم《اکثریت》است! نژادپرستان یا به زبان دوست فرهیختهام《میانمایهها》نه اینکه بخواهند و نتوانند نه! بلکه واقعاً نمیتوانند دنیا را از دید یک اقلیت ببینند که فرهنگ، پوشش، زبان، فرصتهای شغلی، احترام، موقعیت اجتماعی، امکان رشد و پیشرفت و در یک کلام تمام زندگی خود را باخته است! نمیتوانند! حرف میزند، متهم به "کانال دو" میشود؛ مینویسد، متهم به《تشویش اذهان》میشود؛ فریاد میزند، متهم به تعصب و نژادپرستی میشود؛ فساد و نژادپرستی وظلم را افشا کند، متهم به《خیانت》میشود و در هر قدم، از نگاه نژادپرستان مستحق 《سرب داغ》مرگ و طرد از وطن است! در مورد سیستم و دولت حرف نمیزنم. بلکه در مورد《رسوخ باورهای نژادپرستانه》سخن میگویم که بجای اذان در بدو تولد کودکان در گوشهایشان خوانده میشوند و اکثریت را با برتری برابر میدانند. شما هم یک نژادپرستید؟
آیا استانی جز لُرستان خودمان را میشناسید که دائماً در《بیکاری، تورم و فلاکت》صدرنشین باشد اما مسئولانش نتوانند حتی در مورد یک مسئله اساسی باهم به تفاهم برسند؟ لُرستان زمانی میتواند روی توسعه را ببیند و فرصت رشد و بالندگی پیدا کند که مدیران و مسئولانش به یک همبستگی، یکدلی و تفاهم برسند وگرنه تا زمانیکه هرکس ساز خودش را میزند، نمیتوان اُمیدی به تغییر وضعیت لُرستان داشت. متاسفانه در سر بزنگاه ها؛ سیاسیون لُرستان با بازیهای خود استان را به《نزاع قدرت》تبدیل کردهاند؛ آنها برای رسیدن به اهداف مورد نظرشان از طریق سهیم شدن در قدرت، لُرستان را به بن بست کشانده اند و نیروهای نخبه و شایسته را به بی سرانجامی درگیر و خنثی کرده اند درحالیکه بهتر اینست که باجوش وخروش این نیروها تفاهم در راستای《توسعه لُرستان 》معنی پیدا کند. سمفونی ناکوک توسعه لرستان در حوزه اقتصاد بارها شاهد مناظره و دعوا در بین دستگاهای استان در خصوص اثبات اینکه کدام دستگاه بیشترین نقش را در توسعه دارد بوده ایم؛ هر دستگاهی مسیر توسعه را بگونه ای خاص تعریف کرده مثلا جهاد کشاورزی لازمه رونق اقتصادی را در استفاده از ظرفیت کشاورزی و دامپروی استان میداند؛ میراث فرهنگی، توسعه گردشگری را مهمترین اولویت استان میداند؛ صنعت معدن و تجارت معتقد است که پتانسیل ویژه لرستان در زمینه صنایع و معادن است؛ اداره کار، تعاون و رفاه اجتماعی استان حلقه مفقوده اقتصاد لرستان را تعاونیها اعلام کرده و...نتیجه این بی برنامگی و اختلاف نظرها، هدر رفتن اعتبارات، سردرگمی و رکود بیش از پیش استان است. این ناهماهنگیها سبب شده که در بخش عمرانی امروز خیابانی آسفالت شود و فردا یکی از دستگاه های خدمات رسان، اقدام به کنده کاری کند؛ غافل از اینکه توسعه یک استان نیازمند همکاری، هماهنگی و استفاده از 《مدیران توسعه خواه》، آشنا به مفهوم علمی توسعه و دارای تجربه کافی است. صدای رگبارها و رعد و برقهای مهیب در لرستان به گوش میرسد اما امیری، معاون عمرانی استاندار با حضور در برنامه زنده تلویزیونی بجای اعتراض به وضعیت کمبود اعتبارات استان و اعتراف به مشکلات سیلزدگان و خطری که بخاطر عدم لایروبی رودخانه مردم را تهدید میکند با کمال خونسردی به《آمارسازی》پرداخت با این وضعیت چه انتظاری میتوان از بقیه مدیران داشت؟ پس بهتر است که مسئولین ارشد لرستان با این وضعیت سیلاب استان بفکر چاره اندیشی باشند! سلیمانی/شهاب آسمانی
لُرستان از گذشته تاکنون از نظر شاخص فلاکت《بیکاری، مهاجرت و تورم》در صدر جدول استانهای کشور قرار دارد تا میخواهیم حقمان را مطالبه کنیم با غیور و سلحشور خواندنمان بهاصطلاح ما را《باریک اله مس》(بارکالله مست) میکنند و ما هم سرمست از این توصیف دهان پُرکن، خواستهمان از یادمان میرود!!! نصف لرستان را آب بُرده و بیشتر مردم مناطق سیلزده استان در شرایط بسیار سختی گذران زندگی میکنند، بیشتر کارخانههای مهم استان یا تعطیل هستند و یا با مشکلات نقدینگی و سرمایه در گردش دستوپنجه نرم میکنند و برخی دیگر را هم بانکها مصادره کردهاند و کارگران این واحدها نیز بیکار شدهاند!!! در جدیدترین اقدام ناروا در حق مردم لرستان، در عین ناباوری و در سایه《سکوت مسئولان و نمایندگان لرستان در مجلس》استان لرستان را از فهرست استانهای محروم کشور حذف کردهاند!برخی از مسئولان استانی این قضیه را تکذیب میکنند؛ ولی《تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها》اگر گفته مسئولان را باور کنیم، پس چرا در هفتههای اخیر توزیع شیر در مدارس 8 استان محروم کشور تصویبشده ولی نام لُرستان در بین این استانها نیست؟؟؟ معاون پشتیبانی وزارت آموزشوپرورش گفته: استانهایی که شاخص محرومیت بهویژه در زمینه تغذیه داشتند در اولویت قرار گرفتند! توزیع شیر رایگان در مدارس مناطق محروم: بوشهر، خراسان جنوبی، بلوچستان، کرمان، ایلام، خوزستان، کهگیلویه و هرمزگان تا پایان سال تحصیلی اجرا میشود و دانش آموزان مناطق محروم لرستان که بیشترشان از《پوکی استخوان و سوءتغذیه》رنج میبرند در این طرح دیده نشدهاند!!! بیمهری در حق لرستان تمامی ندارد؛ در پایان جنگ تحمیلی هم برای بازسازی استانهای جنگزده و برای توسعه این استانها، بودجه ویژهای اختصاص مییابد، متأسفانه درحالیکه لرستان پس از خوزستان《دومین استان آسیبدیده از جنگ》است، نامش از فهرست این استانها حذف میشود و هیچ صدای اعتراضی از مسئولان و نمایندگان لرستان در مجلس بلند نمیشود!!! محمدی زاده استاندار لرستان در دولت سازندگی که پارسال برای ضبط یک برنامه تلویزیونی در شبکه افلاک حضور یافته بود، پرده از این ماجرای ناراحتکننده برداشت و آن را رسانهای کرد!!! حالا هم با تصویب توزیع شیر رایگان در مدارس مناطق محروم، صدای هیچ نمایندهای از لُرستان در صحن علنی مجلس بلند نشد و هیچکدام از 9 نماینده لُرستان از حق دانش آموزان لُرستانی دفاعی نکردند!!! علیمحمد سوری لکی و دکتر فرید نمایندگان خرم آباد در مجلس سوم، امتیاز پتروشیمی و پالایشگاه هفتم خرم آباد را به اراک فروختند و مانع صنعتی شدن لُرستان شدند!!! در مواقع اینچنینی لُرستان نیاز به نمایندهای مثل:《نادر قاضی پور》نماینده ارومیه دارد تا از حق مردم دفاع کند؛ بدون تردید اگر همچون لرستان، اجحافی در حق مردم آذربایجانغربی صورت میگرفت، آقای قاضی پور عرصه را بر مسئولان دولتی تنگ میکرد و تا حق مردم حوزه انتخابیهاش را نمیگرفت از پای نمینشست!