فلارد ؛ سرزمینی که ایلخان بختیاری , جان بر سر پاسداری آن نهاد !

حسینقلی خان ایلخانی ,پول زیادی
صرف آئینه کاری مسجد و صحن بارگاه امام حسین (ع) کرد که به" صحن بختیاری"
منسوب شد . وقتی که طایفه ی عرب عبدلخان, شهرهای شوشتر و دزفول را غارت کردند, حجه
الاسلام شیخ جعفر شوشتری نیز دست خطی به حسینقلی خان داد که « اگر تمام طایفه ی عبدالخان
را قلع و قمع کنید ثواب آن از قتل یهود و نصاری و ترکمان زیادتر است». حسینقلی خان
برای این نبرد محمدحسین خان، عباس قلی خان – پسران امامقلی خان – و نجفقلی خان را همراه هزار سوار از بختیار برای دفع او گسیل کرد . ایلخان
بختیاری به ایجاد قنات و گسترش کشاورزی و کارهای عام المنفعه در منطقه ی بختیاری علاقه
مند بود چنان که دو سه رشته از قنات های مالمیر" ایذه "را تعمیر کرد. ایلخانی
در سال ۱ ۲۵۴ش. / ۱۸۷۵م. یک آب انبار در دشت گل ساخت . ایلخانی مرد ثروتمندی بود؛ در
چهار مال وخوزستان املاک فراوان داشت از قلمرو حکومتی اش در خوزستان دویست هزار تومان
درآمد داشت. در یک سفر به تهران پانزده هزار تومان هزینه کرد و یا در یک دیدار با ظل
السطان پنج هزار تومان به او پیشکش کرد. همچنین در سال ۱۲۶۱ش. / ۱۸۸۲م. مبلغ هشتاد
هزار تومان نزد بازرگانان خوزستان امانت داشته و آنان با آن تجارت می کردند. در چغاخور
نیز روی تپه ای که ۱۰۰ پا ارتفاع داشت قلعه ای به سبک فرنگی و عنوان مرکز حکومتی ساخته
بود که در زلزله های سال ۱۲۵۲ش. / ۱۸۷۳م. به کلی خراب شد.
دربارهء قتل حسینقلی خان ایلخان
بختیاری،حرف و حدیث فراوان است.نگاهی به اسناد،منابع و نوشته هائی که دربارهء قتل ایلخانی وجود دارد برای ما روشن میسازد که علل و عوامل گوناگون
و متعددی همچون کسب قدرت و ثروت فراوان،شرکت در دسته بندیهای سیاسی دربار و دولت قاجار، تا ظن به داشتن رابطه با انگلیس و
استقلال طلبی ..در ماجرای قتل او توسّط حاکم اصفهان ظل السلطان فرزند بزرگ ناصرالدین
شاه دخالت داشته است. امّا بدون شک یکی از مهمترین عواملی که باعث قتل وی گردید،تحریکات و توطئههای معتمدالدوله حاکم فارس عموی
بزرگ ناصرالدین شاه بر ضدّ او بوده است.
فرهاد میرزا معتمد الدّولهء
فرمانفرما، عموی ناصرالدّین شاه،در سال 1293 ه.ق.پس از آنکه حاکم فارس گردید.،کینه و دشمنی شدیدی
با حسینقلی خان ایلخانی بختیاری پیدا کرد و اغلب منابع،اسناد و نوشته ها،از این دشمنی خبر داده اند .علّت دقیق اختلاف و دشمنی معتمدالدّوله
و ایلخانی با یکدیگر،حول محور مسائل ذیل بوده است:
1.پناه دادن ایلخانی بختیاری،به
محمّد حسین خان بویر احمدی؛
2.پناه دادن ایلخانی،به بزرگان
قشقایی
3. جنگ بر سر سرزمین ثروتمند
پلارد (فلارد ) در بختیاری
معتمد الدّوله،با سوار نظام
فارس و نیروی قشقائی،به کهکیلویه و بویر احمد هجوم آورد.محمّد حسین خان بویراحمد
،همراه با عدّه ای گریخت و به جانکی بختیاری، نزد ایلخانی پناهنده گردید.نظامیان
احتشام الدّوله و قشقائیها،به دنبال او وارد منطقهء بختیاری شدند و در فلارد،خرابی
زیادی به بار آوردند..ایلخانی، ضمن اینکه تخریب فلارد را به تهران گزارش نمود،از
معتمد الدّوله هم به دولت شکایت کرد و از استرداد محمّد حسین خان بویراحمدی به حاکم
فارس، خوداری ورزید و .اصرارهای پی در پی معتمد الدّوله برای بازگرداندن محمّد
حسین خان، بی نتیجه ماند.
ناصر الدّین شاه،برای حلّ
این مسئله،خود شخصا اقدام نمود.او،طی نامهها و تلگرافهائی که به ایلخانی ارسال نمود،از وی خواست که حتما خان
مذکور را به نزد معتمد الدّوله بازگرداند.امّا ایلخانی بختیاری به دلیل ناسازگاری
استرداد پناهنده به دشمنش با آداب و رسوم ایلیاتی،از فرستادن محمّد حسین خان به نزد حاکم فارس،عذر
خواست.امّا معتمد الدّوله دست بردار نبود و همچنان اصرار بر استرداد خان بویر
احمدی را ادامه داد.او،حتّی از این هم فراتر رفت و ایلخانی را متهم نمود که خداکرم
خان بویر احمدی و پسرش محمّد حسین خان را،بر ضدّ وی تحریک کرده است.به گفتهء سردار ظفر،بر سر این مسئله،
فرهاد میرزا معتمد الدّوله،با ایلخانی بد شده و بارها به ناصر الدّین شاه شکایت نموده وحتّی وانمود کرد که
حسینقلی خان،هوای شاهی در سر دارد.
سرانجام در سال 1395 ق.مطابق
نوشته ایلخانی در کتابچه ی خاطرات ده سال آخر زندگی اش ،اینگونه حلّ شد:
«...حسن خان،تفنگدار شاهی با
حکم آمد که من،محمّد حسین خان بویر احمدی را،با اطمینان بدهم بفرستم طهران یا به زور او را بگیرم.من
هم، قرآن مهر کردم جهت محمّد حسین خان بویر احمدی فرستادم.او هم،سوار شد رفت طهران...»
امّا معتمد الدّوله،دست بردار
نبود شاه اگرچه نسبت به آنها عنایت و التفات نشان داد،ولی هر دو را به نزد معتمد الدّوله
به شیراز فرستاد.سرانجام احتشام الدّوله پسر معتمد الدّوله، محمّد حسین خان بویراحمدی
را ،شب هنگام خفه نموده و اعلام کرد که اسب او را به زمین زد و کشت. امّا مطابق نوشته
ی ایلخانی بختیاری در کتابچه ی خاطرات اش «...بر همه کس معلوم شد،او را احتشام الدّوله،کشت.»
مسئلهء دیگری که اختلاف میان ایلخانی
بختیاری و معتمد الدّوله را بیشتر دامن زد،فرار بزرگان قشقائی به خاک بختیاری و
پناه آوردنشان به نزد ایلخانی بود.در سال 1295
ق.،نجفقلی خان کشکولی،حاج بابا خان درّه شوری و
جعفر قلی بک فارسیمدان،با دوازده هزار خانوار قشقائی،از ترس و ظلم داراب
خان قشقائی،حاکم انتصابی و مورد حمایت معتمدالدّوله،به خاک
بختیاری فرار کردند. از میان آنها،طایفهء درّشوری،روابط دوستانه با ایلخانی
داشتند و از او اطاعت میکردند.سردار
ظفر،نوشته است:«حاج بابا خان، رئیس آنها[درّه شوری
ها]از فدائیان پدرم بود و همه ساله[نزد ایلخانی]می آمد.»
حسینقلی خان ایلخانی،قشقائیها را پناه داد،از میدج تا دهکرد آنها را اسکان
داد.این اقدامات ایلخانی،به طور یقین،خویشایند
معتمد الدّوله حکم فارس نبود.لذا او،ایلخانی بختیاری را به تحریک طوایف قشقائی بر
ضدّ خود، متهّم نمود.
گرچه آنان( لرهای بختیاری و ترک های
قشقایی )،وصلتها و پیوندهای زیادی نیز با یکدیگر داشته اند. و هرچند که ایلخانی، با بعضی از طوایف
قشقائی بویژه درّه شوریها روابط دوستانه
داشت. اما از آنجا این ایل، در حوزهء حکومتی فارس قرار داشت. به عبارتی،قشقائیها، زیر
نظر معتمد الدّوله قرار داشتند. اختلاف و درگیری میان آنها،باعث میگردید که معتمد الدّوله از قشقائیها و حسینقلی
خان از لرهای بویراحمد و ممسنی و ترک های دره شوری حمایت نماید. دیگر آنکه وقتی که ایلات لر در زمستان از سرحد بختیاری به گرمسیر
بختیاری در خوزستان کوچ می کردند , طوایف قشقایی طرفدار حکم فارس , به مناطق سمیرم
و بروجن و لردگان بختیاری دست اندازی می کردند .
مهمترین مشکل و مسئلهء مورد
اختلاف میان بین معتمد الدّوله و ایلخانی و به تبع آن بختیاری ها و قشقائیها و
،بر سر منطقه" فلارد و خانمیرزا" بوده است..فلارد،منطقه ای حاصلخیز در بختیاری است
که میان سمیرم و خانمیرزا قرار
گرفته و هم حاکم فارس و هم حاکم اصفهان، به مالیات آن چشم طمع دوخته بودند . این حساسیّت
بر سر فلارد و تلاش برای تصرّف و یا در دست نگهداشتن آن،نشان میدهد که آن منطقه، چندان بیارزش نبوده بلکه منطقهء حاصلخیز
و پر برکتی بوده است ,ظلّ السّلطان، در خاطرات خود نوشته است که فلارد و خانمیرزا«بادی
اش»یعین ایل نشینش، جزو بختیاری است و باید مالیات،به بختیاری بدهد و«خاکی ا ش»،جزو
خاک فارس است و باید مالیات،به
حاکم فارس بدهد.گارثویت نیز،نوشته است:«معمولا مالیات این منطقه،به وسیلهء ایلخانی بختیاری دریافت میگردید ولی به حکمران فارس پرداخت
میشد.»
اختلاف و دشمنی بر سر فلارد،روزبه روز شدّت میگرفت.در سال 1296 ه.ق.-که ایلخانی در خوزستان
مانده و برادرش امامقلی خان ایل بیگی نیزبه مکّه مشرّف شده بود-خوانین قشقائی،به دستور
معتمد الدّوله به فلارد حمله نموده و آنجا را غارت کردند. حسینقلی خان،پس از اطلاع از واقعه،به میرزا حسین خان سپهسالار،صدر
اعظم-که با وی دوستی نیز داشت-شکایت نمود.لذا در اوّل رمضان 1296 ه.ق.،سپهسالار به معتمد الدّوله چنین تلگراف نمود:
«خدمت نوّاب اشرف والا،معتمد
الدّوله دام اقباله حسینقلی خان ایلخانی، تلگراف نوشته است که نوّاب والا[معتمد الدّوله]،امر فرمودهاند دارابخان و خدا کرم خان و محمّد حسین
خان،با جمعیّت به سر فلارد بروند و خانواری که از بختیاری در آنجاست،غارت
نمایند.تفصیل،چه چیز است؟مراتب را اعلام فرمائید."
خلاصه آنکه رقابت بین حاکم فارس
و ایلخان بختیاری و همچنین بدگویی های حکم اصفهان از وی در پیش شاه سبب شد که حاکم
اصفهان , دستور شاه , ایلخان بختیاری را مسموم ساخته به قتل برساند , ظل السلطان حاکم
اصفهان و قاتل ایلخانی در چگونگی مرگ وی چنین نوشت :"
«حسینقلی خان هم،خود را به"
لری" زده بود.با وجودی که همه چیز را خوب میدانست،بعضی حرفها،از ذهنش می پرانید که با رعیّتی و نوکری
و چاکری،دور بود و حقّ او نبود این اظهارات را بکند.هرچه هم به او نصیحت میکردم،بی ثمر بود.
ﻓﻼرد
جنوبی ترین بخش, در انتهای نقشه
استان چ.م بختیاری منطقه جنگلی و بسیار خوش آب و هوایی است که فلارد نام دارد .
فلارد که با دو استان اصفهان
و کهگلویه و بویراحمد هم مرز است و شامل یک شهر مرکزی "مال خلیفه"( آبادی
خلیفه )و چندین روستا است .
ﺑﺨﺶ ﻓﻼرد در ﺟﻨﻮب و ﺟﻨﻮب ﺷﺮق
ﺷﻬﺮﺳﺘﺎن ﻟﺮدﮔﺎن و در استان بختیاری است در 150 كیلومتری شهرستان شهر كرد .و از شمال
به خان میرزا، از غرب به لردگان، از شرق به سمیرم و از جنوب به كهگیلویه و بویراحمد
محدود میشود.و از اﺗﺼﺎل ﻓﻼرد و ﭘﺸﺘﻜﻮه ﺗﺸﻜﻴﻞﺷﺪه اﺳﺖ. ﻣﺮﻛﺰ اﻳﻦ بخش ﺷﻬﺮ مال خلیفه ﻧﺎم
دارد. دﺷﺖ ﺳﺮﺳﺒﺰ و ﭘﺮ آب ﻓﻼرد در ﻣﺠﺎورت ﻛﻮه ﻫﺎی زﻳﺒﺎ و ﭘﻮﺷﻴﺪه ازﺟﻨﮕﻞ، زﻳﺒﺎﻳﻲﻣﺴﺤﻮر
ﻛﻨﻨﺪه ای ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﺨﺸﻴﺪه اﺳﺖ.
4 نظر
آخرین مقالات
- نخست وزیری که به اتهام لری حرف زدن، برکنار شد!
- ما(لک ها) لر هستیم
- آیین گل مالی در بین لرها
- چرا لرها نمی توانند رئیس جمهور شوند؟
- فلسفه و چرایی موج جوک سازی
- پسوند ''وند'' شناسه مردم لر
- اسناد آرشیو خاندان های بختیاری خبر از تعلق مناطق غربی به این قوم و فتح چندباره شهرهای مختلف عراق –خانقین- مندلی- موصل و کرکوک توسط قبایل لر مامور شده از جانب سپاه ایران دارد .
- من لرم
- چرا لرهای فیلی در عراق بصورت الفیلی معرفی میکنند؟ درواقع چرا الف و لام که عربیست را اول کلمه فیلی ذکر میکنند؟
- جماعت لر بر اساس نوشته های «میرزا محمد حسین مستوفی» در 300 سال پیش
- آسیب های طایفه گرایی برای منافع مردم لر
- *کُرد کیست و پانکُردیسم چه می خواهد*
- زبان باستانی لری
- کشتار و غارت لرها به دست قشون رضا شاه
- آشنایی با جغرافیا و زبان لرهای استان مرکزی و اراک
- ارتباط زبان لری با زبان اوستایی
- برخوردهای امنیتی و مرگهای مشکوک نخبگان بختیاری در اواخر دوره پهلوی
- واژگان مشترک زبان لری با زبان انگلیسی
- از ابادانی کویر تا کویر سازی لرستان
- زبان لُری ریشه در ایلام کهن دارد/ مارسلا روم پف
- فرش پازیریک یک اثر ترکی یا لرستانی
- پاسخ به اعراب وهابی یاوه گو عربستان
- وجه تسمیه واژه لر
- مشروطه خواهان بختیاری
- پیوستگی نژادی کاسیت _ عیلامی
- قلمرو تاریخی سرزمین کهگیلویه و منشا تاریخی نام آن ؟
- شولستان کجاست ؟
- تحلیلی بر نا برابری های ناحیه ای در ایران
- نژاد لرها
- نامه ای به آریایی ها و خود آریایی پندارها
- رنگ و طرح پوشش دیرین زنان لور در لرستان فیلی
- توسعه استان قم در سایه مظلومیت الیگودرز
- بازماندههای کهن زبان لُری در متون واسناد فارسی
- آیا لرها از ابتدا کوچ نشین بوده اند؟؟؟
- فلارد ؛ سرزمینی که ایلخان بختیاری , جان بر سر پاسداری آن نهاد !
- دختری که لر نبود
- تبار شناسی تاریخی واژه ی لور ( لر )
- آجرنوشته عیلامی قلعه گلی لُردگان (چار مال بختیاری)
- قوم پارس (فارس) پنداری غلط که از سوی بیگانگان برای سرزمین ایران نامیده شد
- لر فیلی یا کرد فیلی
- "خود پارس پنداری" و " خود کُرد پنداری " در بین لُرها !
- نمونه ای از پاکسازی قومی -فرهنگی لُرها; توسط قوم گرایان کرد !
- ویکی پدیای فارسی ابزاری برای کرد سازی
- کویر شدن زاگرس سبز به بهانه آباد شدن کویر خشک
- چرایی ضرورت تشکیل استان لرستان بختیاری
- در سفرنامه های ایرانیان، تا پیش از مشروطه، از نام لک برای مردم لرستان استفاده نشده است
- رضا شاه عامل انگلیسی
- زندگی عشایری ، عشق یا اجبار؟
- برمودای لرستان ، توسعه را می بلعد
- بختیاری : یک سرزمین ؛ پنج قومیت
- مشروطه خواهان واقعی از تاریخ حذف میشوند
- بانویی لُر؛ نخستین سفرنامه نویس زن ,در ایران!
- کارون ؛ رمز وحدت دوباره لُر و عرب در خوزستان
- زبان لوری ، فرهنگ ، هویت و شناسنامه ی ماست
- لارستان و لرستان ؛ یک روح در دو کالبد !
- هدف رضاپالان از سرکوب لرها از زبان خودش !
- مشکلات سرزمین لرها
- جنجال های قومیتی کمکی به توسعه لرستان نمی کند
- سوابق تاریخی مردمان لر
- لرهای خراسان
- هویت لُری در لُرستان: واگرایان فعال و همگرایان منفعل
- آیا کریمخان خود را از «لرهای لک» معرفی میکرد؟
- لک نام قومیت یا عدد شمارشی ؟
- بیکاری ابر چالش بلاد لر نشین
- منظومه لری بختیاری " موه(نخل) و بز "
- کولی در شاهنامه (رزم نامه پیر خراسان )
- چرا نام لک در لرستان جدید است ؟
- معماری لرستان فیلی
- لرستان کوچک قزوین
- اس پی آر انگلیسی در تقابل با بختیاریها
- قتل سردار اسعد سوم به دستور رضاشاه
- آیا «کُربابادی»ها در بحرین، بازماندگان بختیاری های بحرین اند؟
- آیا لر با خودش برادر است؟جریان گفتمان برادری کُرد، لر و لک» چیست؟
- لغو عهدنامه ترکمنچای و کاپیتولاسیون توسط صمصام السلطنه بختیاری
- 19 آذر ️تشدید قحطی ایران و کمک های انسانی سردار مریم بختیاری به فقرای اصفهان
- آیا میدانید نهضت سوادآموزی براساس طرح پیشنهادی شهید «نوروزعلی جلیل پور» موزرمی بختیاری تشکیل شد؟
- بحران اب در بلاد لرنشین
- جایگاه لرستانات در تقسیمات کشوری ایران
- هویت ؛ ابر چالش لرستان در آینده ای نزدیک"
- ضرورت نوگرایی فرهنگی در جامعه لر
- رودخانه های بختیاری کجا گم میشوند؟
- تضاد مدرنیسم و سنت در جامعه لر
- شیوه های نزدیک تر شدن فعالان لرگرا
- شونیسم قومی
- استحاله فرهنگی برخی از لرهای فیلی در قوم کرد
- اثرات پانکردیسم بر جامعه لر
- بررسی ارتباط بیرانوندها، باجولوندها با فارس و ممسنی از منظر روند سکونت
- خدمات سردار اسعد به حقوق شهروندی در عصر مشروطه
- عهدنامه ترکمنچای و تاثیرش بر منطقه لرهای بختیاری
- خط لری ( خط پاپریک و خط لوریتین )
- نجات ایران از تجزیه توسط مشروطه خواهان
- دستهای پشت پرده مانع تخصیص آب به لرستان (لرستان یعنی تمام بلاد لرنشین) میشود
- لرستان سرزمینی تاریخی اما گمنام در تاریخ
- رضاشاه ناجی مردم یا شر لازم؟
- تبعات و راهکارهای مقابله با مهاجرت
- خداوندا این کشور را از دروغ و خشکسالی نجات ده
- آب منبع قدرت است
- نقشه شوم برای تفرقهافکنی یا نقشه راه برای آب ربایی؟
- اگر لرها انقلاب مشروطه را رقم نمیزدند!!!
- بحرانی به نام وزارت نیرو
- آیا لرستان، جزئی از خاک ایران است؟/ تشریح دو قاعده وسع و دفاع از مظلوم
- لرستان سهمش از آب را میخواهد
- امروز فقط صدای واحد میتواند لرستان را نجات دهد
- قوم لر در کجای تاریخ ایران کم گذاشت!
- لرستان یک خانواده است
- سفرنامه «بارون دوبُد» ریشه ی گفتمان «امان اللهی بهاروند»: لرها به دو دسته لر و لک تقسیم می شوند؟!
- میرجهانگیرخان و نام بختیاری
- زبان لُری و فرهنگ ملّی
- بیبی مریم بختیاری و دکتر باستانی پاریزی
- لرهای حاشیه خلیج فارس
- اهمیت ادبیات کودک در حوزه فرهنگ و زبان لری
- زبان لُری یکی از بکرترین شاخه های زبان ایرانی
- لرستان ؛ خاستگاه آیین یارسان (اهل حق )
- ولایت بختیاری چگونه تجزیه شد؟
داستان شنیدنی استقلال چندین ساله سرزمین لر بزرگ ( بختیاری ) در سفرنامه سر هنری لایارد آمده است همچنین توضیحاتی درباره قیام استقلال خواهانه محمد تقی خان چهار لنگ بختیاری در سالهای ۱۲۵۶ _ ۱۲۵۸ قمری / ۱۸۴۰ _ ۱۸۴۲ میلادی در آن آمده است.
با درود و سپاس البته که جناب حسینقلیخان ایلخانی در بختیاری و برای به قدرت رسیدن کارهای بسیار ارزنده و همچنین ناشایست انجام دادن، اما برادر من ایشان با تمام توان و سیاستشان نمیتوانستن در بختیاری به ایلخانی و قدرت برسند الخصوص بعد از به قتل رساندن خانواده کلبلی خان دورکی که عموی ایشان بود و همچنین دسیسه قتل ناجوانمردانه علیداد خدرسرخ ایشان برای ایلخانی گری دست به دامان حکومت کثیف و بی مقدار قاجار شدن حکومتی که بختیاریهای اصیل و ایلهای قدرتمند هیچ زمانی دستخوش سیاست بازیهای آنها نشدن و اعتبار و بزرگیشان را مدیون حکومت های خاک فروش نبودند. با کمال تشکر امید گودرزی
مغولان که صحراگرد و شمن پرست بودند و مظاهر طبیعی را میپرستیدند اعتقاد داشتند که《زمین مادر حیات》است و نباید زندگی یکجانشینی داشت لذا نگاه بدبینانه ای به شهرنشینی داشتند و تمام زیرساختهای شهری و《تأسیسات آبیاری و آبرسانی》را خراب و مختل میکردند. در این وضعیت مردمان لُر باتوجه به آسیب رساندن مغولان به شهرها و قتل عامهای دسته جمعی تنها راه نجات را پناه آوردن به کوهها و زندگی متحرک میدانستند. دکتر علی اکبر نیک خلق در کتاب《جامعه شناسی عشایر ایران》صفحه ۲۱ مینویسد: در دوره مغول زندگی کوچ نشینی در لُرستان گسترش یافت زیرا زارعان بر اثر عدم امنیت به کوهها میگریختند و زندگی کوچ نشینی را آغاز میکردند! فتوحات و سلطنت تیمورلنگ در ایران قتل و غارتها و ویرانیهای بسیاری به بار آورد که موجب گسترش زندگی چادرنشینی گردید! به عقیده استاین ( Estaine ) لُرها که در چند قرن اخیر نیمه یکجانشین بوده اند در هزاره پیش از میلاد《حیات یکجانشینی》داشته اند. بوبک (Bobek) یکی دیگر از پژوهشگران که سکونتگاههای ماقبل تاریخ ایران را مورد مطالعه قرار داده است میگوید: وجود پاره ای گیاهان نظیر《فلومیس پرسیکا》در مناطق لُرنشین از لحاظ بوم شناسی گیاهی مبین وجود و رواج زراعت در روزگاران گذشته است و این خود نشانه آن است که کوچ نشینی از درون زندگی ده نشینی مبتنی بر کشاورزی برخاسته است. وجود آسیابها و خرابه های مسکونی در مناطق لُرنشین نشان میدهد که لُرها تا قبل از ترکتازیهای مغولان زندگی یکجانشینی داشته اند. مغولان هیچگاه به زاگرس تسلط نیافتند ولی میراث کوچ بلند و اصطلاحات کوچ را به یادگار گذاشتند. تمامی کلمات کوچ مثل: ایل_ایلخان_ییلاق و قشلاق_خان_یورت_قیقاچ و…تماماً مغولی هستند. از این زمان کوچهای بلند و گسترده با اطلاع از وسعت خرابی مغولان شروع شد. بیهقی میگوید: ما را شهر زادگاه بودی همچنان که آنان (مغولان) را بیابان! دکتر یعقوب احمدی در کتاب《جامعه شناسی ایلات و عشایر》صفحه ۱۰۶ مینویسد: تاریخ زندگی ترکها در ایران به نوعی تاریخ کوچ نشینی و تحرک است!
کلمه جدیدالتاسیس چارمحال را اصفهانیها زمان پهلوی ابداع کردند تا بین لُرها اختلاف بیندازند! ما معتقدیم که چارمحالیها شاید بختیاری نباشند ولی اصالتا لُر میباشند! از آنها درخواست داریم همراه با بختیاریها و قشقایی ساکن سامان و بروجن منافع کلی استان و محیط زیست را در نظر بگیرند! منطقه ای که هم اکنون با نام استان چهارمحال بختیاری شناخته میشود در واقع قسمتی از لرستان بزرگ بوده که شامل استانهای همدان/ لرستان/ کهگلویه و بویراحمد/ و منطقه بختیاری (خوزستان و بخشهایی از اصفهان و مرکزی) بوده است! و این منطقه بزرگ تا عهد صفویان به عنوان《لُرستان بزرگ》شناخته میشده است و اولین بار در تاریخ در زمان پهلوی واژه چهارمحال به کار رفته است! در زمان قاجاریه و پهلوی که مرکز حکومت در اصفهان قرار داشت به دلیل نزدیکی اصفهان به منطقه بختیاری و وجود چراگاهها و آب و هوای متنوع و نعمات فراوان خدادادی و رقابت سیاسی، توجه حاکمان را به خود جلب کرد و در پی این، تغییراتی در اداره منطقه ایجاد شد بطوریکه آمدند و نواحی لار، کیار، میزدج و گندمان را از لُرستان بزرگ جدا کردند و به محالات اصفهان اضافه کردند و به عنوان چهارمحال نامگذاری کردند و به چهارمحال دیگر اصفهان یعنی سمیرم، جرقویه، اردستان و قهپایه افزودند!!! بطوریکه محمد مهدی بن محمدرضا اصفهانی در اثر خود《محالات اصفهان را هشت محال》معرفی میکند و میگوید: اما هشت محال چهار از آن متصل به یکدیگر است که اول لار و دوم کیار و سوم گندمان چهارم میزدج باشد و رار را بعضی《لار》هم گویند اینها را چهارمحال گویند و الحال این نام برای آنجا مجموعاً علم شده است و چهارمحال دیگر از هم جدا و بدبن ترتیب است اول سمیرم دوم جرقویه سوم اردستان چهارم قهپایه! مولف تذکره الملوک در زمان صفویه نیز چنین میگوید: اصفهان با توابع خود محال مخصوصی را تشکیل میداد و دستگاه اداری خاص خود داشت از فهرست اماکنی که صدر خاصه نمایندگی از طرف خود بدانجا مامور میکرد و به وجود و بستگی و ارتباط محال پی میبریم! در زمان قاجار کماکان اسم چهارمحال بر این منطقه از بختیاری ماند و هرجا نامی از چهارمحال برده میشد میگفتند《چهارمحال بختیاری》که تفاوتی باشد با دیگر چهارمحالها در کشور مخصوصا چهارمحال اصفهان! از زمان قاجار تا سال 1332 در سیستم اداری کشور به این منطقه میگفتند《بختیاری و چهارمحال》و یا《فرمانداری کل بختیاری و چهارمحال》و یا《فرمانداری کل اصفهان و بختیاری》تا اینکه در سال 1332 کلمه چهارمحال به ابتدای کلمه بختیاری آمد و بعنوان چهارمحال بختیاری نامیده شد ولی متاسفانه تفرقه افکنان با اضافه کردن یک واو بین چهارمحال و بختیاری اقدام به جدایی بین این دو کردند!!! جغرافیای اتابکان لُر بزرگ تا چهارفرسخی اصفهان بوده قدیمی ترین اثر دهکرد《شهرکرد》مسجد اتابکان لُر هست که در مرکز شهر قرار دارد در《سفرنامه ابن بطوطه》نام آخرین نقطه مرز اتابکان لُر را قریه الرخ ذکر کردهاند! حکومت الیماییان هم که اجداد لُرهاست تا نزدیکی اصفهان بوده بدون شک تمام مردم این منطقه از نژاد لُر هستند و گویش این نواحی حاوی کلمات قدیمی لُری است. زمان رضاخان با تبعید ایلات موگویی و ذلقی بختیاری، عشایر قشقایی را در سامان و بخشی از بروجن جای دادند تا لُرهای بختیاری را تضعیف کنند!